گاه نوشت های من

من گاهی می نویسم، برای یاداوری انچه که برایم مهم است، به خودم!!!!

مختصر و مفید

سلام

امروز چند تا مطلب کوتاه براتون می نویسم

***

فکرش را که می‌کنم
زیاد هم سخت نیست...

تو،
بشین این ور پل...
من،
می‌شینم آن ور پل...
بعد آن‌قدر گریه می‌کنیم تا آب رودخانه بالا بیاید
و پل را ببرد...

***

شب‌ها،
من هستم و خستگی‌های شبانه و
تلاش برای به‌یادآوردن همه‌ی چیزهایی که قرار بود قبل از خواب به‌‌شان فکر کنم.
خواب‌ـم می‌بَرَد اما.
تلاش‌ـم ولی، بی‌نتیجه نبوده‌ست؛ شاید می‌خواسته‌ـم خواب‌ـم ببرد.
خوش‌بینانه، خوش‌بختانه...
من...

***

ما همه سایه ایم؛
تو پاییزی‌تر،
من متمایل به جنوب وحشی...

ما همه دوریم؛
تو خیس‌تر،
من متمایل به گندم‌های خشک...

ما همه بدبختیم؛
تو طوفانی‌تر،
من متمایل به لب‌خندهای حقیرانه‌ت...

***

از وبلاگ به عشق داریوش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

می خواستم ثواب کنم کباب شدم

سلام

یه دو سه روزی تهران بودم. دیروز که بر می گشتم راننده یه ماجرایی گفت که من الان از زبون خودش براتون می نویسم:

سال ۶۲ بود من یه کامیونت اجاره ای داشتم و برای کشتارگاه های مشهد از اطراف مرغ می اوردم یه شب که از قوچان به مشهد می اومدم یه کامیون و دیدم که کنار خیابون ایستاده بود و راننده تا ما رو دید اشاره کرد که بایستم.

خواستم برم اما یکی از شاگردام اصرار کرد که بمونم من هم پشت سر کامیون نگه داشتم و پیاده شدم

راننده کامیون گفت:ماشینم گازوئیل تموم کرده و بعد از هواگیری چند بار استارت زدم حالا باطری خالی کرده اگه می شه یه تکونی بده تا روشن بشه. بهش گفتم اخه مرد حسابی  با کامیونت اون هم پر بار که نمی شه کامیون ده تن و بکسل کرد اما وقتی دیدم خیلی التماس می کنه گفتم باشه

گفتم پس صبر کن تا برم جلو و دور بزنم تا با جلو ماشینم ماشینتو بکشم(اخه اتاق ماشین من مخصوص حمل مرغ بود و قدرت کشیدن  اون همه بارو نداشت)

رفتم جلو . تا می خواستنم دور بزنم همین که عمود بر جاده شدم یهو یه ماشین بدون چراغ کوبید به من.

پیاده شدم دیدم ۷ نفر توی ماشینن و هیشکی نفس نمی کشه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

میعاد درلجن

از کتاب میعاد درلجن*

رقصید

پر زد ، رمید

از لب انگشت او پرید

[ سکه ]

گفتم: خط

 

پروانه ی مسین

پرواز کرد

چرخید ، چرخید

پر پر زنان چکید؛ کف جوی پر لجن.

 

تابید ، سوخت فضا را نگاهها

بر هم رسید

در هم خزید

در سینه عشق های سوخنه فریاد می کشید:

ـ ای ؟یأس ، ای امید !

 

آسیمه سر بسوی " سکه " تاختیم

از مرز هست و نیست

تا جوی پر لجن

با هم شتافتیم

آنگه نگاه را به تن سکه بافتیم.

 

پروانه ی مسین

آیینه وار ! بر پا نشسته بود در پهنه ی لجن !

وهر دو روی آن

خط بود

خطی بسوی پوچ ، خطی به مرز هیچ

 

اندوه لرد بست

در قلبواره اش

و خنده را شیار لبانش مکید و گفت:

ـ پس ... نقش شیر ؟

رویید اشگ

خاموش گشت، خاموش

 

گفتم :

ـ کنام شیر لجن زار نیست ، نیست!

خط است و خال

گذرگاه کرم ها

اینجا نه کشتگاه عشق و غرور است

میعادگاه زشتی و پستی ست.

 

از هم گریختیم

بر خط سرنوشت

خونابه ریختیم.

 

* نصرت رحمانی متولد ۱۳۰۸ به قول خودش "نصرت رحمانی هستم
زاده و پروریده تهران...
حرفه ام قلمزنی است همین
!"

هم اکنون در رشت با خانواده اش به سر می برد

این شعرو از وبلاگ شازده کوچولوی ابان زاد انتخاب کردم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

مرد سالاری

ساعت ۹ صبح با صدای زنگ ساعت از خواب بیدار شدم کنار ساعت یه یادداشت بود :

سلام عزیزم من با آبجی سعیده قرار داشتم . برات صبحونه اماده کردم روی میزه. یادت باشه امشب مهمون داریم میوه اجیل و شیرینی بگیر برای شام هم با رستوران صدف هماهنگ کن احتمالا ۲۰ نفر بشیم

راستی من ناهار خونه آبجی دعوتم ساعت ۴ بیا دنبالم بریم ارایشگاه . خیلی نخوابی ها!!! ساعت ۱۰ با مهندس توی اداره قرار داری

میبینمت

عجب صبحونه ای بود: نون دو سه روز مونده با یه کمی پنیر

بقیه روز استراحت من هم یه جوری می گذره

بای

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

سایه خورشید

همه در سایه تردید پر از بی خبری

غرق در معنی باران بودیم

بی خبر از دل خویش

که به طوفان غم از هجرت خورشید شکست

سلام

یه مدتی نبودم امروز هم عجله دارم

خبرا باشه برای بعد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

مقالات فارسی

لینک چند سایت و وبلاگ مقاله به زبان فارسی

کاشف: مقالات علمی به زبان فارسی

مقالات فارسی لینکستان

سایت مقاله

وبلاگ مقالات علمی فارسی

وبلاگ بانک مقالات فارسی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

لیست مقالات مربوط به سیستم‌عامل لینوکس و جنبش نرم‌افزارهای آزاد/متن باز منتشر شده در سایت‌های ایرانی

لیست مقالات مربوط به سیستم‌عامل لینوکس و جنبش نرم‌افزارهای آزاد/متن باز منتشر شده در سایت‌های ایرانی و فارسی. این لیست شامل مقالات فارسی منتشر شده در سایت‌های مختلف است و هر مقاله از حقوق نشر سایت خود تبعیت می‌کند.

این لیست از این سایت گرفته شده است

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

20 توصیه ایمنی جدی جدی برای موتورسواران

این مطلب کاملا جدیه:

قبل از هر چیز هدفتان را از سوار شدن به موتور مشخص کنید

در مورد سلامت خودتان و سپس موتورتان مطمئن شوید (موتور خوب باید چرخ. اگزوز مناسب. فرمان. چراغ خطر. ترمز. راهنما و اینه بغل داشته باشد)

با معنای فلسفی کلاه ایمنی اشنا شوید

در مواقعی که احساس خستگی یا بیماری می کنید جان مادرتان سوار موتور نشوید! چه کاری است؟ حالا یک بار هم با تاکسی رفت و امد کنید

در صورت ضعیف بودن دید چشم کلا بی خیال موتور شوید

 با خودتان همیشه این جمله را تکرار کنید که دیگران هم حق زندگی و حیات دارند.

همیشه قبل از انجام عملیات ژان گولر از اطراف و پشت سر خود مطمئن شوید

باور کنید راه های دیگری هم برای جلب توجه دیگران وجود دارد

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

کبوتر امید

گل امید را دوباره پرپر مکن

این روز ها را دوباره طاقت هجران نیست

این گوشه دنیا

یک کبوتر

باز به سوی تو پر می گشاید

برج نیلوفری عشق مرا ویران کن اما

مگذار کبوتر امید

در پناه لحظه های با تو بودن

طعمه طوفان گردد

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

رسم زمونه

هی صبر هی تحمل   کلاغ می خوند می گفتیم یه روز می خونه بلبل  تو باغچمون خار در اومد گفتیم اینم قشنگه کمی نداره از گل   از طرف یکی از دوستای خیلی باحالم امیر خان دستش درد نکنه با این شعرای قشنگش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

ماست

من نگویم که مرا از قفس ازاد کنید

که چو  طوفان بلا سر برسد

انکه باشد به قفس خفته به از غرقه به اب

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

ای بی خبران...

ای بی خبران عشق بیابان خطرهاست

امروز معنای این واژه را با تمام وجود لمس کردم: "خاک تو سرت با این لباس خریدنت"

من اصلا نمی دونم

من از اون اولش هم نمی دونستم

اخرش هم نفهمیدم که:

چرا هیچی نفهمیدم

خودم هم نفهمیدم چی گفتم چی شنفتم

علی ای حال

***

 شنیدم که:

یک زن برای ازدواج کردن باید

همچون اهو زیبا باشد

همچون اسب نجیب باشد

همچون سگ با وفا باشد

و ...

اما یک پسر برای ازدواج خر باشد کفایت می کند

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

مرثیه

سلام

این یه مطلب   از طرف یه دوسته اما خودم "معرش"۱ کردم

من برای تو می خونم هنوز از این ور دیوار ۲
هر جای گریه که هستی خاطره هاتو به یاد آر


می دونم لک زده قلبت واسه خُل شدن دوباره
داد زدن تو کوچه های این شب پر از ستاره

می خوندیم ترانه و شعر می زدیم به سیم اخر
مثل یک . نه مثل دو تا ۳  می رفتیم تو شیشه با سر۴


حالا اما تک و تنها موندی تو کوچه سرتیر۵
پشت سر پلا شکسته رو برو : ملاقه . کفگیر

قیافه ات تابلو و ضایع : نا امید و بد قواره
هر کی از دور می بینه. داد می زنه : اهای بیچاره!!!

موندی اونجا تک و تنها تو با این بار مصیبت
بار غصه ها رو دوشِت . رد لنگه کفش رو کله ات


یادته وقتی که رفتی گفتمت با اه و شیون
خر نشی. بری بمیری بهتره از زن گرفتن

ادامه دارد۶


پاورقی:

۱- شاید منظورم همون شعر باشه

۲- دیوار بلند تاهل

۳- کلمه دیوونه به خاطر وزن شعر حذف شد

۴- تلمیح به ماجرای اون شبی که با دوچرخه بعد از دو ساعت ولگردی توی شهر اون هم ساعت ۲ نیمه شب خوردیم به درب یه مغازه که شیشه سکوریت  بود و خوشبختانه همه شیشه ها شکست و صدای اژیر بلند شد اما ما جیم شدیم

۵- خدا ذلیلش کنه هر کی این کوچه رو بن بست ساخت. اخه من جدیدا اونجا زندگی!!! می کنم

۶- این شعر ادامه دارد               اگر زنم گذارد!!! ۱  


پاورقی در پاورقی:

۱-  منظور اجازه دادن نیست زنده گذاردن است

برایم دعا کنید


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

آخ بَه

آخ

امروز بدترین روز از روزهای بدم بود

آخ

حالم خیلی بده

آخ

دارم می میرم

آخ

سرم درد می کنه

آخ

دست راستم درد می کنه

آخ

الان با دو تا انگشت دارم می نویسم اون هم از دست چپم چون دست راستم درد می کنه

آخ

یکی به دادم برسه

آخ

من امروز می میرم!!!!!

خدا نکنه

زبونتو گاز بگیر

آخ

زبونمو  گاز گرفتم و اون هم الان درد می کنه

آخ

دیروز از بهترین روزهای روزای خوبم بود

بَه

هیچ جای بدنم درد نمی کرد

بَه

سرم درد نمی کرد

بَه

دست راستم درد نمی کرد

بَه

دیروز نرخ امید به زندگی من ۱۲۰ سال بود!!!!

بَه

***

من امروز

نه ببخشید دیشب

البته زمان دقیقشو نمی دونم ولی

بین دیشب و امروز بود

ازدواج کردم

بای

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

می گریزم

می گریزم

***

من همیشه تا تمنای تو

                            تا احساس یک ایینه

                            تا تکرار یک خورشید در قلبم

من همیشه تا تمام فصل ازادی

                            تا تمام روزهای خوب خوشبختی

                            تا فرار از جاده های باز بی تردید

من همیشه تا سراغاز همه تردید ها و بی قراری ها

                            تا سکوت واژه های تلخ و بی معنا

                           تا غروب لحظه های ساده رویا

من همیشه تا همیشه می گزیزم

***

می گریزم از تو و از خاطرات رفته بر بادت

می گریزم از تو و از های های گریه شادت

می گریزم تا تمنای همه دلمردگی های پر از رویا

تا تمام واژه های خسته از تکرار این شبها

می گریزم

می گریزم

می گریزم

من همیشه می گریزم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد