گاه نوشت های من

من گاهی می نویسم، برای یاداوری انچه که برایم مهم است، به خودم!!!!

۲ مطلب در دی ۱۳۹۰ ثبت شده است

اربعین است و مرا حادثه ای یاد اید...(با تاخیر)

سلام.

با تاخیر فراوان اربعین سرور و سالار شهیدان بر شما تسلیت باد

 «چشم گریان سویت از شام خراب آورده ام»
«خیز، ای لب تشنه از بهر تو آب آورده ام»

گر بپرسی داغ تو با سینه خواهر چه کرد
قامت خم گشته یی بهر جواب آورده ام

اشک، سرخ، چهره زرد و تن سیاه و موسفید
اینهمه سوغات از شام خراب آورده ام

اشک می بارم ز داغ چارساله دخترت
گر چه پرپر شد گلت با خود گلاب آورده ام

همرهم زین العباد این حجت دادار را
جان و تن مجروح از بزم شراب آورده ام

***

امسال اربعین بندرعباس بودم و البته سر کار. شب منزل یکی از همکاران مراسم بود و دعوت بودیم روز هم که رفتم سر کار و وقتی برای نهار برگشتم خونه دیدم نون نداریم دلم هوای حلیم نذری بابا رو کرده بود شدیدً. رفتم سر کوچه نون بگیرم که همون همکارمون رو دیدم بهم اش نذری داد. جاتون خالی حسابی چسبید.

چند روز بود کافی نت نیومده بودیم الان هم عیال محترم می خواد چند تا عکس جک و جونور از توی سایت پیدا کنه برای تمرین نقاشی. هر چی بهش می گم بیا نقاشی منو بکش ادم به این خوشگلی و خوش قیافه ای قبول نمی کنه.

 

پیشاپیش ایام رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن و امام رضا علیهم السلام  رو به همه تون تسلیت می گم

شب و روز خوبی داشته باشین

موفق باشید و سلامت

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

لگد به مرده

سلام به روی ماه همه از جمله اقا محمدُ نوزاد عجول تازه به خاندان ما اضافه شده

این روزا حسابی گرفتارم:

کار

درس

تحقیق

اضافه کار

اوضاع خراب مالی و اقتصادی و علمی و فرهنگی و روحی و روانی

کم مونده اعلام حجر کنم و خودمو بسپارم به قانون.

الان هم اومدن برای تحقیقات  مفید اینترنتی که گفتم یه لگدی به این جنازه (وبلاگ) بزنم دادش در بیاد ثواب داره.

کامیاب باشید.

الله نگهدارتان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد