سلام

فقط می خواستم بدونین که زنده ام

البته این خودش یه معجزه است

معجزه قرن!!!!!

باور کنید.

دیروز همین وقتا که داشتم از خرکاری (ببخشید، اضافه کاری) از اداره به منزل تشریف!!!! می اوردم توی راه متوجه یه موتور دو ترکه شدم که هی هوینجوری!! داشت پشت سرم می اومد، اولش فکر کردم که رفتم تو توهم خود بزرگ بینی و این جور حرفا. اخه کی میاد ما رو تعقیب کنه؟؟؟؟ اما بعد دیدم نه!! یارو حسابی سمجه یکی دو بار سرعتمو کم کردم ازم رد شد اما جلوتر ایستاد تا برسم

منم بجای اینکه برم خونه رفتم جلو کلانتری... و با ماشین رفتم تو و بعد ده دقیقه اومدم بیرون دیدم خبری نیست.

جناب سرهنگ می گفت میخوای با ماشین اسکورتت کنیم؟ گفتم نه بابا میخوای زنم بفهمه اوضاع خرابه بره خونه باباش!!!

اروم اروم ترسون ترسون رسیدم در خونشون(خونمون)

عیال مربوطه خواب بود منم همونجا خوابیدم بعد یهو با صدای همسر مکرمه بیدار شدم که می گفت:

پاشو چقد می خوابی؟ مگه قرار نبود امروز بری اداره؟ باز اخر ماه میگی کاش میرفتم دو زار بابت اضافه کار حقوقمو بیشتر میدادن پول برقمون میشد؟

تا می خواستم بگم من الان از اداره برگشتم تو خواب بودی، دیدم که ای دل غافل، اون تازه از سر کلاس برگشته و من خواب بودم.