گاه نوشت های من

من گاهی می نویسم، برای یاداوری انچه که برایم مهم است، به خودم!!!!

۸ مطلب در مهر ۱۳۹۱ ثبت شده است

رد شدن از امتحان عاشقی

کوچه ای محل رد شدن روزانه پسری جوان بود. روزی دختری زیبا روی از آن کوچه عبور می کرد .

پسر دلش با دیدن آن دلبر، دوام نیاورد و دنبال دختر به راه افتاد. دختر متوجه پسر شد و پرسید : چه میخواهی؟

پسر با صدایی لرزان جواب داد : عاشق تو گشته ام و دلباخته ات شده ام . دختر گفت : گمان نکنم آیین دلدادگی آموخته باشی. فردای روز نیز پسر در همان گذر منتظر دختر بود و به محض دیدنش جلو آمد.

دختر گفت باز که آمدی. پسر اظهار عشق کرد. دختر زیبا گفت من در چشمهایت رسم عاشقی نمی بینم. شاید خواهان جمال و زیبایی صورتم شده ای . پسر بر عشق اصرار کرد . دختر گفت : به هر حال فردا روز امتحان عاشقی است شاید ورق برگردد. این را گفت و رفت. پسر شب را در فکر امتحان به سر برد. که آزمایش چیست و نتیجه چه خواهد شد.

صبح فردا دختر، با جلوه ای زیباتر از روزهای قبل آمده بود. پسر جوان دوباره پشت سر دختر زیبا به راه افتاد. دختر گفت ای پسر تو که اینگونه شیفته من شده ای اگر خواهر زیبا و دلربای مرا می دیدی چه میکردی؟!!

خواهرم بسیار لطیف تر و در این شهر، زیبا روی ترین است و خیلی ها شیفته او شده اند. امروز خواهر پری چهره ام را با خود آورده ام و الان پشت سر تو ایستاده. پسر بی درنگ به عقب برگشت!!! ولی …. ولی خبری از خواهر فرشته خوی دختر نبود ، که نبود.

پسر گفت: این را که دروغ گفتی ؛ امتحانت را بگو چیست؟ دختر تبسمی کرد و گفت: ورقه ها را جمع کردند؛ امتحان تمام شد. برو راه خود گیر. روز اول گفتم که از چشم هایت مشق عاشقی نمی خوانم. تو عاشق نیستی. تو خواهان صورت های زیبایی. اگر عاشق بودی وقتی معشوق روبروی تو ایستاده ، برای دیدن صورتی زیبا به عقب بر نمی گشتی. چرا که هنگام وصال ، محب از محبوب و عاشق از معشوق روی برنمی گرداند، حتی برای لحظه ای!!!!

دختر اینها را گفت و ناپدید شد. پسر کمی اندیشه کرد ، آهی سرد کشید و گفت: به خاطر امتحانی که در آن رد شدم ، دیگر از این کوچه رد نخواهم شد. اما ……

اما آنانکه ادعای عشق خدایی میکنند ولی حواسشان همیشه به غیر خداست، چه موقع و چگونه امتحان خواهند شد؟

نکند ورقه ها را پخش کرده اند و امتحان شروع شده است؟؟!! ………..

منبع

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

درسی از محضر امام صادق علیه السلام

امام صادق علیه السلام مى فرماید: در شگفتم براى کسى که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار چیز پناه نمى برد؟
 
  1- در شگفتم براى کسى که ترس بر او غلبه کرده ، چگونه به ذکر حسبنا الله و نعم الوکیل (یعنی : خدا ما را بس است و او خوش نگهبانی است.) پناه نمى برد.
 
زیرا به تحقیق شنیدم که خداوند عزوجل به دنبال ذکر یاد شده فرمود: پس (آن کسانى که به عزم جهاد خارج گشتند و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جستند) همراه با نعمتى از جانب خداوند (عافیت ) و چیزى زائد بر آن (سود در تجارت ) بازگشتند و هیچگونه بدى به آنان نرسید.
 
2 - و در شگفتم براى کسى که اندوهگین است ، چگونه به ذکر لا اله الا انت سبحانک انّى کنت من الظالمین (یعنی : جز تو خدایی نیست ، تو پاکی ، من از ستمکارانم.) پناه نمى برد.
 
زیرا به تحقیق شنیدم که خداوند عزوجل به دنبال ذکر فوق فرمود: پس ما (یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده ) از اندوه نجات دادیم و همین گونه مؤمنین را نجات مى بخشیم.
 
3 - و در شگفتم براى کسى که مورد مکر و حیله واقع شده ، چگونه به ذکر و أفوض امرى الى الله ان الله بصیر بالعباد (یعنی : کار خود را به خدا وامی گذارم که او نسبت به بندگان بینا و بصیر است.) پناه نمى برد.
 
زیرا به تحقیق شنیدم که خداوند عزوجل به دنبال ذکر فوق فرمود: پس خداوند (موسى را در اثر ذکر یاد شده ) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.
 
 4 - و در شگفتم براى کسى که طالب دنیا و زیبایى هاى دنیاست ، چگونه به ذکر ما شاءالله لا قوة الا بالله (یعنی : هرچه خدا خواهد همان شود ، نیرویی جز به یاری خدا نیست.) پناه نمى برد.
 
زیرا به تحقیق شنیدم که خداوند عزوجل بعد از ذکر یاد شده (از زبان مردى که فاقد نعمت هاى دنیوى بود ، خطاب به مردى که از آن نعمتها بهره مند بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند ، کمتر از خود مى دانى پس امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد...

***

منبع:

WWW.masafportal.COM

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

چگونـه بـدون رژیـم لاغـر شویـم ؟

چگونـه بـدون رژیـم لاغـر شویـم ؟


یکی از راه های داشتن اندامی متناسب رعایت رژیم غذایی است، اما گنجاندن تمام مواد غذایی مورد نیاز بدن در وعده های غذایی کار دشواری است. علاوه بر این، ممکن است شما برای انتخاب رژیم غذایی مناسب دچار مشکل شوید. در ادامه مطالب این پست نکاتی به شما پیشنهاد می شود، که با رعایت آن ها تقریباً نیازی به رعایت رژیم های سخت ندارید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

باز هم غروب جمعه و ...



تا کسی را به سر کوی تو راهش ندهند
گریه و سوز دل و ناله و آهش ندهند

روشنی نیست به چشم و دلِ بی چشم و دلی
از شب زلف تو تا روز سیاهش ندهند

کوه طاعت اگر آرد به قیامت زاهد
بی تولّای تو حتی پر کاهش ندهند

به غباری که ز کویت به رُخم مانده قسم
هرکه خاک تو نشد عزّت و جاهش ندهند

دیده صد بار اگر کور شود بهتر از آن
که به دیدار تو یک فیض نگاهش ندهند

کافر و مومن و غیر و خودی و دشمن و دوست
هیچکس نیست که در کوی تو راهش ندهند

تو نوازش کنی آن را که نگاهش نکنند
تو دهی راه کسی را که پناهش ندهند

تلخی عشق حلاوت ندهد "میثم" را
تا که سوز سحر و اشک پگاهش ندهند

*** حاج غلامرضا سازگار ***


(الهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

5+5+9=20

این دروغا که میگی راسته؟؟؟؟؟

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

عکس هایی از اخرین سفر من. البته با کمی تاخیر

سلام

این ها چند تا عکسه از مسافرت سه هفته ای من به تهران و شمال و کاشمر و نیشابور و مشهد و کرمان و بعد هم برگشتیم خونه....

دریای خزر

جاده ای در مسیر شمال به شاهرود

همان جاده

قدمگاه امام رضا(ع)

مسجد چوبی در نیشابور

امام زاده سید حمزه(ع) در کاشمر

جاده!

جاده دیهوک به راور در استان کرمان

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

بی حرمتی به ساحت خوبان قشنگ نیست ( باز هم اهانت به پیامبر خوبیها)

بی حرمتی به ساحت خوبان قشنگ نیست

باور کنید که پاسخ آیینه سنگ نیست

 

سوگند می خورم به مرام پرندگان

در عرف ما، سزای پریدن تفنگ نیست

 

با برگ گل نوشته به دیوار باغ ما

وقتی بیا که حوصله غنچه تنگ نیست

 

در کارگاهِ رنگرزانِ دیار ما

رنگی برای پوشش آثار ننگ نیست

 

از بردگی مقام بلالی گرفته اند

در مکتبی که عزت انسان به رنگ نیست

 

دارد بهار می گذرد با شتاب عمر

فکری کنید که فرصت پلکی درنگ نیست

 

 

وقتی که عاشقانه بنوشی پیاله را

فرقی میان طعم شراب و شرنگ نیست

 

تنها یکی به قله تاریخ می رسد

هر مرد پاشکسته که تیمور لنگ نیست

محمد سلمانی

(این مطلب از اینجا کپی شده!!!)

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

ما برگشتیم

سلام

بعد از سه هفته مسافرت و دید و بازدید و دریا بینی و شهر گردی و تصادف و هزار و یک اتفاق دیگه، ما برگشتیم اما نکته جالب:

این که تازه وقتی برگشتم فهمیدم در غیاب ما چه اتفاقات مهم تری افتاده: این از خدا بی خبران در غیاب ما دست به چه اقدامات توهین امیزی زده اند که من از اون بی خبر بودم.

لعنت الله علیهم اجمعین

زیاده عرضی نیست، انقدر این روزها در حال جبران کارهای عقب مانده سه هفته مرخصی ام و گرفتار، که وقتی بیش از اینم نیست برادر...

ز ما بگذر...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد