این مطلب اگر چه خاطره اما اعتراضی است به نظام فاسد  کاغذ بازی در ادارات ایرانی

ما روز ۲۶ بهمن که جشن سردوشی بود فارغ الدوره!!! شدیم اما نکته جالب و نه عجیب این بود که طرح تقسیم بچه ها هنوز به پادگان نرسیده بود. جالب از این نظر که روز تقسیم از دو هفته قبل تعیین شده و به گفته شاهدان عینی طرح تقسیم هم از ۳ روز قبل در دفتر ... اماده شده بود و عجیب نبودن این امر هم به خاطر این بود که ما عینا این بلا را که سر سربازان دوره قبل امده بود دیده بودیم و اصلا برای ما تازگی نداشت.

اول قرار شد تا یکشنبه هفته بعد یعنی بیست و نهم مرخصی داده شود اما در لحظات اخر این مرخصی تا اول اسفند اعطا!!! گردید

اول اسفند که به پادگان امدیم با دیدن جمع اوری دفترچه های مرخصی به این نتیجه رسیدیم که هنوز طرح تقسیم که گویا از اسمان هفتم باید نازل میشد نازل نشده است و مرخصی دادند برای روز بعد اما با توجه به شانس عظیم!!! بچه های امریه دار که من هم جزو انها بودم امریه ها ساعت ده رسید و ما به سلامتی ساعت یازده و نیم رسما از پادگان دیپورت شدیم اما

چشمتان روز بد نبیند:

تنها امریه ای که به جای مراجعه مستقیم به نهاد مربوطه ارجاع شده بود به معاونت وظیفه عمومی ما بودیم و بعدا معلوم شد علت این امر نفرستادن نماینده از نهاد ما به وظیفه عمومی برای انجام امور مربوطه بود(برخلاف تمام نهاد های امریه پذیر). بدبختی از اینجا شروع شد که در میدان سپاه( همان وظیفه عمومی) فرمودند که در نامه ارسالی باید روز شروع و خاتمه اموزشی شما صراحتا قید شود که البته جدا از تعصبات بیجا حرف درستی بود (اما اولین ایراد:

این نامه ای بود اداری و بین دو نهاد اداری که روال ان مربوط می شد به سالها پیش و نهاد فرستنده باید این مورد را در نظر می گرفت تا موجب علافی!!! ما را فراهم نیاورد!!!)

خلاصه مثل توپ پاس داده شدیم به زمین حریف(البته روز بعد و هزینه یک روز اقامت در شهر گرانی ها...) و حریف هم در اوج اقتدار بیان فرمودند:

من چند سال است نامه ها را به همین روال می فرستم و مشکلی ندارد... اگر موردی بود بگویید با این شماره تماس بگیرند. و ما در مراجعه مجدد به میدان سپاه بعد از همان تماس مورد ادعا مجددا پاس داده شدیم به همان نهاد (دومین ایراد اینکه اگر واقعا قرار بود این نامه اصلاح شود این تماس تلفنی می توانست قبلا انجام شود) و  برای رفع مشکل و تایپ مجدد یک نامه و امضای ان( بدون هیچ گونه تشریفات اداری) ۳ ساعت وقت برد تا نتوانیم همان روز در میدان سپاه حاضر شویم و روز بعد هم که پنج شنبه تعطیل بود و تعطیلی جمعه و قرار ما شد روز شنبه(یعنی عملا ۴ روز ماندن در تهران با حقوق سرباز که ان هم هنوز برقرار نشده و ...)

الان هم من امده ام خوابگاه یکی از همشهریان و البته بطور قاچاقی و هر لحظه امکان اخراج محترمانه وجود دارد

و اما ایراد نهایی اینکه:

اگر به جای این کاغذ بازی ها که من اصل انرا با توجه به ضعف تکنولوژی در ایران رد نمیکنم و تا حدودی انرا می پذیرم  حد اقل در نامه نگاری های انجام شده دقت و هماهنگی وجود داشت شاید هزینه ۶ روز اقامت در تهران و۶ روز معطل ماندن و احتمالا از دست دادن امتحان فوق لیسانس و هزار بدبختی دیگر از دوش ما برداشته می شد

به هر حال امیدوارم شنبه که دوباره به میدان سپاه می رویم دچار این نظام فاسد کاغذ بازی نشویم