بوی باران

 

بوی باران،بوی سبزه، بوی خاک
شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست

نرم نرمک میرسد اینک بهار

خوش بحال روزگار
خوش بحال چشمه‌ها و دشتها
خوش بحال دانه‌ها و سبزه‌ها
خوش بحال غنچه‌های نیمه‌باز
خوش بحال دختر میخک که میخندد به ناز
خوش بحال جام لبریز از شراب
خوش بحال آفتاب


ای دل من گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمی‌پوشی بکام
باده رنگین نمی‌بینی به جام
نقل وسبزه در میان سفره نیست
جامت از آن می که می‌باید تهی است؛


ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ

«زنده‌یاد فریدون مشیری؛ بهار۳۷»

سلام نمی دانم چرا هر وقت نزدیک عید می شه و جنب و جوش مردم برای استقبال از نوروز رو می بینم به یاد شعر بالا می افتم از فریدون مشیری که البته با صدای همیشه بهار داریوش عجیب به دل میشینه.

دانلود همین ترانه با صدای داریوش

من که امیدوارم همه تون نو نوار بشین توی این روزایی که همه چیز داره عوض میشه.

و البته عیدتان مبارک

پیشاپیش چون من تا ۱۵ عید شاید برنگردم.