گفتم که هفته پیش رفتم خوابگاه بشیر .راستش ساعت ۱۲ ولمون کردن اومدم میدون امام حسین کنار مسجد یه دستشویی ۲۵ تومنی است اونجا لباس عوض کردم و با مترو رفتم حرم امام .اونجا بشیر منتظرم بود. جاتون خالی تا قیافه ۳ در ۸ منو دید با اون کله کچل حسابی خندید (ایشالا خدا نصیب همتون بکنه)

ساعت ۷ تا۹ شب رفتیم استخر. ساعت ۱۰ تا ۱۱ هم رفتیم سایت خوابگاه ولی چون کارم زیاد بود نتونستم حسابی چرت و پرت بنویسم.

روز جمعه برگشتم پادگان. دوباره روز از نو روزی از نو .

 البته یادم شد بنویسم که کلاس ها شروع شده و تقریبا راحت شدیم برنامه روزانه: هر روز ۳۰/۴ صبح بیداری .  ۱۵/۵ تا۵۰/۵ صبحانه . تا ۱۵/۶ نماز . ساعت ۱۵/۶ امار و تا ۳۰/۷ مراسم صبحگاه و تمرین رژه.    ۸ تا۳۰/۱۱ کلاس های صبح . ۳۰/۱۱تا ۴۵/۱ نماز و نهار. بعد تا ۳۰/۴ کلاس های بعد از ظهر. ۳۰/۴ تا ۵ مراسم شامگاه و دوباره تمرین رژه  . بعد نماز . شام . واکس و ساعت ۳۰/۸ شب امار و خاموشی.

 این هفته خیلی زود گذشت امیدوارم هفته های اینده هم همینطور باشه

راستش امروز حسابی خیط کاشتیم : تو مراسم صبحگاه رژه رو حسابی خراب کردیم البته امروز چون روز نیمه تعطیل بود و بچه ها رفته بودن مرخصی اذیتمون نکردن ولی به احتمال زیاد شنبه حسابی حالگیریه

به هر حال به قول سرباز ها چون می گذرد ملالی نیست

تا هفته بعد خدا حافظ