هفته ای که گذشت از بهترین و بدترین هفته های خدمت بود.از یه طرف هفته اخر کلاس ها بود و همچنین امتحانات دروس صبح و بعد از ظهر و از طرف دیگه ترس از تمرین رژه . دوشنبه و سه شنبه امتحان گرفتن و چهار شنبه هم مسابقه تفسیر نماز بود و اما امان از پنج شنبه:

با توجه به بساط بزن و نرقص چند نفر توی اسایشگاه ۱و دعوای دو نفر از بچه ها و زیر اب زنی یک نفر از خدا بی خبر نزد عقیدتی و حفاظت از ساعت هفت و نیم تا یازده ورزش بود و تمرین رژه

 بعد از اون دفترچه های مرخصی را دادن و من تا امروز ساعت ۸ توی اسایشگاه بودم . صبح به یاد دوران دانشجویی رفتم دانشکده اما "کسی با این دل دلمرده دیگه کاری نداشت!!!" خوابگاه هم کسی نبود. اومدم انقلاب کافی نت سپهر اما بلاگفا حسابی ضد حال زد. بعدش نهار رفتم پر طلایی(جای همه خالی) بعدش هم پارک لاله و الان هم کافی نت هستم و دارم این چرندیاتو می نویسم

راستی سوتی جدید رحیم زاده: از جلو چشم من خفه شو پسر!

و اما شمارش معکوس از دوشنبه شروع می شه چون تا دوشنبه مرخصی دارم: طبق برنامه اعلام شده دوشنبه تمرین تیر اندازی. سه شنبه میدان تیر. چهار شنبه تمرین مراسم سردوشی و پنج شنبه مراسم جشن سردوشی که امیدوارم هر چه زود تر امریه ها برسه و سردوشی خوبی داشته باشیم

امروز صبح توی قالب وبلاگ هم تغییراتی دادم و به جای قسمت پخش موزیک یک فلش پلیر گذاشتم که می شه ترانه مورد نظر را انتخاب کرد و گوش داد

منتظرم توی شهر قلمدانهای مرصع باشید

نیشابور من دارم می ایم