گاه نوشت های من

من گاهی می نویسم، برای یاداوری انچه که برایم مهم است، به خودم!!!!

خمس

سلام

مدتی قبل در یک وبلاگ ایرادی از سوی یکی از بازدیدکنندگان راجع به مسئله خمس مطرح شده بود با این وصف که ر اسلام چیزی به نام خمس وجود ندارد و ...

نویسنده محترم وبلاگ بعدا در مطلبی تحت عنوان چرا باید خمس بدهم؟!  مختصرا در خصوص وجوب خمس مطالبی نوشته اند تا اینکه امروز که توی مطالب و کتب قدیمی ام داشتم مرور می کردم به یک فایل پی دی اف برخورد کردم با عنوان خمس دستور مهم اسلامی، تهیه و تنظیم مسعود مکارم مطابق با فتاوای ایت الله العظمی مکارم شیرازی.

این کتاب دارای ۱۱۲ صفحه است که من از سایت رسمی ایت اله العظمی مکارم شیرازی دانلود کردم و البته از این ادرس نیز قابل دانلود است

این کتاب دارای بخش های زیادی است که مهمترین ان را می توان پاسخ به سوالاتی در مورد خمس دانست که در این بخش به عمده اختلاف نظرات فقهای شیعه و علمای اهل تسنن در مورد موارد وجوب خمس اشاره شده و به اشکالات مطروحه پاسخ گفته شده است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

کار خوب...

سلام

همیشه سعی کنیم کارای خوب انجام بدیم و کارامونو خوب انجام بدیم

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

کلاس اولی

کلاس اولی
پدر من کلاس اول است.
اول دبستان!
و دور تا دور حیاط اداره شان
با میله نوشته اند:
«ااااا...»
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

شعری در وصف حضرت زینب (س)

طبع مى‏خواهد که وصف زینب کبرى کند

لیک، قطره کى تواند صحبت از دریا کند؟

توسن طبعم در اینجا پاى در گل مانده است

مرغ بى ‏پَر چون سفر بر عرصه عُنقا کند؟

نطق گویا عاجز است از شرح و ذکر وصف او

کى تواند خامه مدح آن ملک ‏سیما کند؟

جد پاکش مصطفى، باب کبارش مرتضاست

مادرش زهرا که مدحش ایزد یکتا کند

چون حسین و چون حسن دارد برادر، هر یکى

ناز بر موسى بن عمران، فخر بر عیسى کند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

طنز عبید

زنی که سر دو شوهرخورده بود، شوهر سومش رو به مرگ بود. برای او گریه می کرد و می گفت: ای خواجه به کجا می روی و مرا به که می سپاری؟ گفت به چهارمین

**

شخصی دعوی خدایی می کرد، او را پیش خلیفه بردند. او را گفت: پارسال این جا یکی دعوی پیغمبری می کرد، او را  بکشتند. گفت: نیک کرده اند که او را من نفرستاده بودم.

عبید زاکانی. رساله دلگشا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

پدر

پدر دستشو گذاشت رو شونه پسرش و ازش پرسید: تو قوی تری یا من؟

پسر گفت: من

پدر با کمی دلشکستگی دوباره پرسید: تو قوی تری یا من؟

پسر گفت: من

پدر با دلی گرفته به یاد همه زحمتایی که کشیده بود دستشو از رو شونه پسرش برداشت و دو قدم دورتر پرسید: تو قوی تری یا من؟

پسر گفت: شما

پدر گفت: چرا نظرت عوض شد؟

پسر جواب داد: ((وقتی دستت رو شونه ام بود فکر می کردم همه دنیا پشتمه))

***

«سلامتی پدرایی که هستن و شادی روح پدرایی که نیستن»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

بوی خوش اشنایی (شعری طنز از بوالفضول الشعرا)

سلام

امروز نتیجه وبگردی یه شعر طنزه از جناب بوالفضول الشعرا که شاید به مذاق بعضی ها خوش نیاید اما برای بعضی ها راهکار مفیدی می تونه باشه برای پیشبرد اهداف  عالیه مالی و اقتصادیه!!!

آشنا سازد فراهم بهــــــر آدم آشنا

می شوند اینسان دو تا بیگانه با هم آشنا

آشنا را سخت حرمت نِه، که شادت می کند

ورنه آخر می شوی با حسرت و غم آشنا

می دهم در وجه حامل هدیه بهر این و آن

لاجرم هی می شود بهرم فراهم آشنا

هر کسی یک صبح تا شب می شود همکار من

می شود از بهر بنده دوست،محرم، آشنا!

بعد از آن تا بهر کاری در نهادی می روم

می شود اندر بر من تا کمر، خم آشنا!

بانک‌ها را یک به یک گشتم‌، رئیسان آمدند

شکر ایزد جملگی بودند از دم، آشنا

می‌کنم با طیب خاطر اختلاسات کلان

در میان «قوّه»ها دارم مگر کم آشنا؟!

کار هر بز نیست خرمن کوفتن ای مدعی!

بنده با پیچ و خم این کار هستم آشنا...

 

منبع

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

بیانیه ۱۱۰ سال پیش علمای اصفهان در حمایت از تولید داخلی

12 نفر از علمای اصفهان در سال 1324قمری ( 109 سال پیش) بیانیه‌ای در رد مصرف کالای خارجی و تاکید بر مصرف کالای داخلی امضا کردند.

بیانیه جمعی از علمای اصفهان (در یک قرن پیش):

بر کسی که کفنش از پارچه ایرانی نباشد، نماز نمی‌خوانیم

بعد از تسبیح و تحمید؛ این خدام شریعت مطهره با همراهی جناب رکن الملک متعهد و ملتزم شرعی شده‌ایم که مهما امکن(تا حد امکان) بعد ذلک تخلف ننمائیم، فعلا پنج فقره است:

اولا: قبالجات و احکام شرعیه، از شنبه (14 جمادی الاول) به بعد باید روی کاغذ ایرانی بدون آهار نوشته شد، اگر بر کاغذ‌های دیگر نویسند، مهر ننموده و اعتراف نمی‌نویسیم، قباله و حکمی هم که روی کاغذ دیگر نوشته بیاورند و تاریخ آن بعد از این قرارداد باشد، امضاء نمی‌نماییم. حرام نیست کاغذ غیرایرانی و کسی را مانع نمی‌شویم، ماها با این روش متعهدیم.

ثانیا: کفن اموات، اگر غیر از کرباس و پارچه اردستانی یا پارچه دیگر ایرانی باشد، متعهد شده‌ایم، بر آن میت ماها نماز نخوانیم. دیگری را برای اقامه صلوة بر آن میت بخواهند، ماها را معاف دارند.

ثالثا: ملبوس مردانه جدید که از این تاریخ به بعد دوخته و پوشیده می‌شود، قردادیم مهما امکن هر چه بدلی آن در ایران یافت نمی‌کنیم و حرام نمی‌دانیم لباس‌های غیر ایرانی را، اما ماها ملتزم شده‌ایم، حتی‌المقدور بعد از این تاریخ ملبوس خود را از نسج ایرانی بنماییم، تا بعین ماها نیز کذلک. و متخلف توقع احترام از ماها نداشته باشد، آنچه از سابق پوشیده داریم و دوخته، ممنوع نیست استعمال آن.

رابعا: میهمانی‌ها بعد ذلک، ولو اعیانی باشد، چه عامه چه خاصه، باید مختصر باشد؛ یک پلو و یک چلو و یک خورش و یک افشره، اگر زائد بر این کسی تکلف دهد، ما را به محضر خود وعده نگیرد، خودمان نیز به همین روش میهمانی می‌نمائیم، هر چه کمتر و مختصرتر از این تکلف کردند، موجب مزید امتنان ماها خواهد بود.

خامسا:‌ وافوری و اهل وافور را احترام نمی‌کنیم و به منزل او نمی‌رویم. زیرا که آیات باهره (ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین - و لاتسرفوا ان الله لایحب المسرفین - و لاتلقوا بایدیکم الی التهلکه) و حدیث: (لا ضرر و لاضرار). ضرر مالی و جانی و عمری و نسلی و دینی و عرضی و شغلی آن محسوس و مُسری است و خانواده‌ها و ممالک را به باد داده، بعد از این هر که را فهمیدیم وافوری است، به نظر توهین و خفت می‌نگیریم.

امضای آقایان کرام و علماء‌ فخام کثرالله امثالهم:

1- ثقة‌الاسلام آقای حاج‌آقا نورالله. 2 - حسین بن جعفر الفشارکی، 3 - حجةالاسلام آقانجفی، 4- شیخ مرتضی اژه، 5 - آقا میرزا محمدتقی مدرس، 6- حاجی سیدمحمد باقر بروجردی، 7- آقا میرزا علی محمد، 8- حاجی میرزامحمد مهدی جویباره، 9- سیدابوالقاسم دهکردی، 10- حاجی سیدابوالقاسم زنجانی، 11- آقامحمد جوادقزوینی، 12- سیدمحمد رضا شهیر به آقا میرزای مسجدشاهی، 13 - حاجی آقا حسین بیدآبادی

تذکر: این قرارداددر تاریخ 12 جمادی‌الاول 1324 به امضاء رسید.

به نقل از سایت خبرگزاری فارس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

مرثیه (یک شعر طنز از یک وبلاگ گروهی منحل شده!!)

سلام
یه روزایی یه وبلاگ گروهی بود به اسم جوجه کباب که من توی بیکاری هام انجا وقت کشی می کردم. این یه نمونه از مطالب اون وبلاگه که البته دیگه منحل شده:
 
مرثیه: 

این یه مطلبه از طرف یه دوست اما خودم "معرش"۱ کردم

من برای تو می خونم هنوز از این ور دیوار ۲
هر جای گریه که هستی خاطره هاتو به یاد آر


می دونم لک زده قلبت واسه خُل شدن دوباره
داد زدن تو کوچه های این شب پر از ستاره

می خوندیم ترانه و شعر می زدیم به سیم اخر
مثل یک . نه مثل دو تا ۳ می رفتیم تو شیشه با سر۴


حالا اما تک و تنها موندی تو کوچه سرتیر۵
پشت سر پلا شکسته رو برو : ملاقه . کفگیر

قیافه ات تابلو و ضایع : نا امید و بد قواره
هر کی از دور می بینه. داد می زنه : اهای بیچاره!!!

موندی اونجا تک و تنها تو با این بار مصیبت
بار غصه ها رو دوشِت . رد لنگه کفش رو کله ات


یادته وقتی که رفتی گفتمت با اه و شیون
خر نشی. بری بمیری بهتره از زن گرفتن

ادامه دارد۶


پاورقی:

۱- شاید منظورم همون شعر باشه

۲- دیوار بلند تاهل

۳- کلمه دیوونه به خاطر وزن شعر حذف شد

۴- تلمیح به ماجرای اون شبی که با دوچرخه بعد از دو ساعت ولگردی توی شهر اون هم ساعت ۲ نیمه شب خوردیم به درب یه مغازه که شیشه سکوریت بود و خوشبختانه همه شیشه ها شکست و صدای اژیر بلند شد اما ما جیم شدیم

۵- خدا ذلیلش کنه هر کی این کوچه رو بن بست ساخت. اخه من جدیدا اونجا زندگی!!! می کنم

۶- این شعر ادامه دارد اگر زنم گذارد!!! ۱


پاورقی در پاورقی:

۱- منظور اجازه دادن نیست زنده گذاردن است

برایم دعا کنید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

اموزش دانلود از اپارات بدون نرم افزار کمکی

سلام

راستش من یکی دو روزه که میرم سایت اپارات البته می دونستم اینجور سایتی هست اما اهل کلیپ و این جور چیزا نبودم اما یه کاری بود که باید میشد.

وقتی رفتم تو سایت دیدم نمیشه کلیپا رو دانلود کرد اما یه راهی به ذهنم رسید اجرا کردم و عملی بود و حالا اونو با یه مثال توضیح میدم:

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

اغاز کتاب از مثنوی الهی نامه عطار

بـــنـــام کـــردگـــار هـــفـــت افـــلــاک          کــه پــیــدا کــرد آدم از کــفــی خــاک
خــداونــدی کــه ذاتــش بــی‌زوالـسـت          خـرد در وصـف ذاتـش گـنگ و لالست
زمـــیـــن و آســـمـــان از اوســت پــیــدا          نــمــود جــسـم و جـان از اوسـت پـیـدا
مــه و خــورشــیــد نـور هـسـتـی اوسـت          فــلــک بــالــا زمـیـن در پـسـتـی اوسـت
ز وصــفــش جــانــهــا حــیــران بــمـانـده          خــرد انــگــشــت در دنــدان بــمــانـده
صــفــات لــایــزالــش کــس نــدانــسـت          هـر آن وصـفـی کـه گـوئـی بـیش ازانست
دو عــالــم قــدرة بــیــچــون اویــســت          درون جــانــهــا در گــفــت و گـویـسـت
ز کُنــه ذات او کــس را خــبــر نــیـسـت          بــجــز دیــدار او چــیــزی دگـر نـیـسـت
طــلــب گــارش حـقـیـقـت جـمـلـه اشـیـا          ز نـــاپـــیـــدائـــی او جـــمـــلـــه پـــیـــدا
جـــــهــــان از نــــور ذات او مــــزّیــــن          صــفــات از ذات او پــیــوســتــه روشـن
ز خــاکــی ایــن هــمــه اظــهــار کـرد او          ز دودی زیــــنــــت پــــرگـــار کـــرد او
ز صـــنـــعـــش آدم از گِل رخ نـــمــوده          زوَی هــر لــحــظــه صـد پـاسـخ شـنـوده
...

برای مشاهده متن کامل این شعر و همچنین مجموعه اشعار شعرای ایرانی در یک نرم افزار رایگان و متن باز می توانید به این ادرس بروید و نرم افزار ساغر را دانلود کنید با حجم کم و کارایی زیاد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

اربعین است و مرا حادثه ای یاد اید...(با تاخیر)

سلام.

با تاخیر فراوان اربعین سرور و سالار شهیدان بر شما تسلیت باد

 «چشم گریان سویت از شام خراب آورده ام»
«خیز، ای لب تشنه از بهر تو آب آورده ام»

گر بپرسی داغ تو با سینه خواهر چه کرد
قامت خم گشته یی بهر جواب آورده ام

اشک، سرخ، چهره زرد و تن سیاه و موسفید
اینهمه سوغات از شام خراب آورده ام

اشک می بارم ز داغ چارساله دخترت
گر چه پرپر شد گلت با خود گلاب آورده ام

همرهم زین العباد این حجت دادار را
جان و تن مجروح از بزم شراب آورده ام

***

امسال اربعین بندرعباس بودم و البته سر کار. شب منزل یکی از همکاران مراسم بود و دعوت بودیم روز هم که رفتم سر کار و وقتی برای نهار برگشتم خونه دیدم نون نداریم دلم هوای حلیم نذری بابا رو کرده بود شدیدً. رفتم سر کوچه نون بگیرم که همون همکارمون رو دیدم بهم اش نذری داد. جاتون خالی حسابی چسبید.

چند روز بود کافی نت نیومده بودیم الان هم عیال محترم می خواد چند تا عکس جک و جونور از توی سایت پیدا کنه برای تمرین نقاشی. هر چی بهش می گم بیا نقاشی منو بکش ادم به این خوشگلی و خوش قیافه ای قبول نمی کنه.

 

پیشاپیش ایام رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن و امام رضا علیهم السلام  رو به همه تون تسلیت می گم

شب و روز خوبی داشته باشین

موفق باشید و سلامت

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

لگد به مرده

سلام به روی ماه همه از جمله اقا محمدُ نوزاد عجول تازه به خاندان ما اضافه شده

این روزا حسابی گرفتارم:

کار

درس

تحقیق

اضافه کار

اوضاع خراب مالی و اقتصادی و علمی و فرهنگی و روحی و روانی

کم مونده اعلام حجر کنم و خودمو بسپارم به قانون.

الان هم اومدن برای تحقیقات  مفید اینترنتی که گفتم یه لگدی به این جنازه (وبلاگ) بزنم دادش در بیاد ثواب داره.

کامیاب باشید.

الله نگهدارتان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

اندر حکایت من و عیال و سوسک

سلام

دیشب ساعت سه با صدای جیغ بنفش عیال از خواب پریدم که گفت ویییییییییی!!!!

برقو روشن کردم گفت اینجا رو نگاه کن (بغل تخت) یه سوسک گنده بود که گویا روی صورت عیال در حال پیاده روی بود و از خواب پرونده بودش.

فکرشو بکن، یه سوسک روی صورتت راه بره، خیلی چندشه ها، ویییییییی!!!

سوسکه رفت زیر تخت و مجبور شدم تشک تختو بردارم و وقتی می خواستم سوسکو زنده بازداشت کنم از لای پارچه در رفت و اومد روی دستم و منم پریدم هوا و عیال حسابی خندید.

بالاخره شکارش کردیم و انداختیمش توی یه بطری دوغ خانواده عالیس!! تا الان که از مسجد برگشتیم توی همون بطری دربسته زنده مونده بود.

سوسکی نشین

شب بخیر

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

ماه محرم

آه و واویلا که ماه ماتم و غم شد

ماه خون ماه عزا ماه محرم شد

دل پریشانم

دیده گریانم

آه و واویلا

آه و واویلا

دیشب قسمت نبود بریم مسجد شب اول ماه محرم بود اما امشب رفتیم مسجد امام سجاد (ع) فقط یه مقدار بین قسمت های برنامه شون فاصله افتاد بعد از زیارت عاشورا یه مقدار طول کشید تا سخنران بیاد و سخنرانی هم که تموم شد مداح با تاخیر اومد

به یاد مسجد روستامون افتادم و شور و شوقی که داشتم و مداحی و ...

عزاداری هاتون مورد قبول و امام حسین یار و نگهدارتون

التماس دعا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد