گاه نوشت های من

من گاهی می نویسم، برای یاداوری انچه که برایم مهم است، به خودم!!!!

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زمزمه های دلتنگی» ثبت شده است

دیگر دلم برای کسی تنگ نمی شود!!!!

دیگر دلم برای کسی تنگ نمی شود!!!

دلم برای کسی تنگ نمی شود،

کسی در قلبم، در وجودم، اشیان گرفته،

که هر لحظه او را حس می کنم

در کنارم، با تمام وجود.

دستانش، اگر چه ازدستم جداست اما

اشک هایم را از گونه ام پاک می کند.

اگر چه از او دورم،

اما،

دلم برایش تنگ نمی شود،

او،

همیشه در قلب من است.

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

با یک گل بهار می شود!!!

ان روز خورشید در من طلوع کرد،

وظلمت شب های یک عمر زمستان از من گریخت.

نور عشق،

از اعماق قلبم می تابید،

و راه های سردرگم زندگی ام را روشن می کرد.

آن روز،

جادوی نگاهت،

طلسم قدیمی یک عمر سکوت را شکست،

و مرهم عشق،

بر زخم های کهنه التیام شد.

ان روز،

هزاران رویای ناب،

دست هایم را گرفتند،

و مرا،

تا لحظه های حضور تو پرواز دادند.

آن روز،

برای اولین بار فهمیدم،

که بعد از سالها تکرار خزان،

بهار نیز هخواهد آمد،

و امروز،

بهار به خانه من آمده است،

امروز،

برای اولین بار،

با یک گل بهار شده ست،

با تو!!!

سلام

این شعرو می خواستم بعدا بنویسم اما ...

خداحافظ

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

دلتنگ نباش!!!

دلتنگ نباش

روزگار

انقدر به ما سخت خواهد گرفت

که قلبی به وسعت دریا

و. به سختی سنگ

زیر هجوم وحشیانه تازیانه درد

نرم خواهد شد

و تنگ!!!

سلام

امروز که اومدم کافی نت خیلی دلم گرفته بود و یاد این شعر افتادم که خیلی وقت یش برای دلتنگی کس دیگه ای گفته بودم

و الان نیاز دارم کسی این شعرو برام زمزمه کنه

دلتنگ نباش ...

دلتنگ نباش...

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

در وصف...؟

این شعر در وصف چیه؟

دست های مهربانت

خستگی روزنه ام را می گیرند

و آواز دلنشین آمدنت

هر غروب

آرامش از دست رفته ام را باز می گرداند.

اگر تو نبودی

جیرجیرک ها می مردند

و کوله بار کوچ روزانه مسافران

هیچ گاه آرام و قرار نمی یافت

*

اگر تو نبودی

صدای درای شتران کاروان

همیشه در کویر جاری بود

و من هیچ گاه

در دریای بی کران خواب و سکوت

ماهی نمی شدم

 

در وصف شب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

ره ترمیم شرف

این شعر مربوط به حدود دو سال قبله که نامه ای از یک زن عراقی که توی یک زندان توی عراق زندانی امریکایی ها بود توی سایت های اینترنتی منتشر شد و توی اون نامه عاجزانه از همه مسلمونا خواسته بود که بیان و اون زندون رو با هر کی که توی اونه نابود کنن چون به قول خودش:

این لکه ننگ را از دامن ما جز مرگ نمی شوید

 

 

روزگاریست عجیب

دهن کودک اندیشه ز اعجاب زمان واماندست

هر طرف می نگری

هر چه از عاطفه, از عشق نشان دارد و از ازادی

جملگی در قدم نحس شب بی خردان قربانیست

گوش کن

صوت داوود نبی می شنوی؟!

یا که اواز پر جبرائیل؟!

ضجه تلخ زنی ست:

-آنچه چون همهمه در گوش کر اهل جهان پیچیده ست

که پس از مزمزه طعم گس ازادی(!)

ره ترمیم نداند شرف رفته خویش

مرگ می جوید و بس.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

سایه خورشید

همه در سایه تردید پر از بی خبری

غرق در معنی باران بودیم

بی خبر از دل خویش

که به طوفان غم از هجرت خورشید شکست

سلام

یه مدتی نبودم امروز هم عجله دارم

خبرا باشه برای بعد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

ماست

من نگویم که مرا از قفس ازاد کنید

که چو  طوفان بلا سر برسد

انکه باشد به قفس خفته به از غرقه به اب

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

مرثیه

سلام

این یه مطلب   از طرف یه دوسته اما خودم "معرش"۱ کردم

من برای تو می خونم هنوز از این ور دیوار ۲
هر جای گریه که هستی خاطره هاتو به یاد آر


می دونم لک زده قلبت واسه خُل شدن دوباره
داد زدن تو کوچه های این شب پر از ستاره

می خوندیم ترانه و شعر می زدیم به سیم اخر
مثل یک . نه مثل دو تا ۳  می رفتیم تو شیشه با سر۴


حالا اما تک و تنها موندی تو کوچه سرتیر۵
پشت سر پلا شکسته رو برو : ملاقه . کفگیر

قیافه ات تابلو و ضایع : نا امید و بد قواره
هر کی از دور می بینه. داد می زنه : اهای بیچاره!!!

موندی اونجا تک و تنها تو با این بار مصیبت
بار غصه ها رو دوشِت . رد لنگه کفش رو کله ات


یادته وقتی که رفتی گفتمت با اه و شیون
خر نشی. بری بمیری بهتره از زن گرفتن

ادامه دارد۶


پاورقی:

۱- شاید منظورم همون شعر باشه

۲- دیوار بلند تاهل

۳- کلمه دیوونه به خاطر وزن شعر حذف شد

۴- تلمیح به ماجرای اون شبی که با دوچرخه بعد از دو ساعت ولگردی توی شهر اون هم ساعت ۲ نیمه شب خوردیم به درب یه مغازه که شیشه سکوریت  بود و خوشبختانه همه شیشه ها شکست و صدای اژیر بلند شد اما ما جیم شدیم

۵- خدا ذلیلش کنه هر کی این کوچه رو بن بست ساخت. اخه من جدیدا اونجا زندگی!!! می کنم

۶- این شعر ادامه دارد               اگر زنم گذارد!!! ۱  


پاورقی در پاورقی:

۱-  منظور اجازه دادن نیست زنده گذاردن است

برایم دعا کنید


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

هزار دشمنت ار می کنند قصد هلاک

هزار دشمنت ار می کنند قصد هلاک

بکن به پات تو کفش و بزن سریع به چاک

...

من امروز فرار کردم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

فلسفه زندگی

زندگی باید کرد

به چه امید؟ چرا؟

چون چش چسبیده به را !!!!***

عاشق مست ز دیدار پری باید بود

مست صد جلوه ز یک عشوه گری باید بود

ز چه رو این همه احساس زمخت!!!!

و چرا؟

باز هم چون که چش

باز چسبیده به را

"شعر از محمد"


***منظور از (چش چسبیده به را) اتصال حرف چ به را در واژه "چرا" می باشد. یعنی هیچ دلیلی وجود ندارد بجز اینکه ظاهر در این کار است. این شعر اشاره به عقاید مادیون دارد

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

نور فراگیر

صنما نیست مرا طاقت تاخیر بیا
فرصتی نیست بر این شب زده پیر بیا
 
افتابی به لب بام و جهان ظلمانی
همه جا گشته سیه نور فراگیر بیا
 
مهر و سجاده و تسبیح و مناجات و دعا
پرده شد بر گنه و آلت تزویر بیا
 
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد