گاه نوشت های من

من گاهی می نویسم، برای یاداوری انچه که برایم مهم است، به خودم!!!!

بیائیم به حقوق دیگران احترام بگذاریم

سلام

فقط کافیه توی گوگل سرچ کنی: عکس فلان بازیگر

کلی سایت و وبلاگ که کارشون اینه که  تصاویر واقعی یا ساختگی از ادمای معروف بازیگر، بازیکن، هنرمند، سیاسی، شاعر و هر قشری که فکرش رو بکنی جمع می کنن و میزارن توی وبلاگشون.

***

میری توی یه وبلاگ یا سایت، می بینی یه عالمه تصاویر زیبا از طبیعت و موتور و ماشین و درخت و دریا و جنگل و خلاصه از شیر مرغ تا جون ادمیزاد… همه رو گذاشته توی وبلاگش، خیلی مرتب دسته بندی کرده و راحت، روی هر موضوعی که کلیک می کنی، یه دنیا برات عکس میاره.

***

وبلاگش پر شده از شعر، نثر، متن های زیبا، مقالات علمی. یاد قدیما می افتی که به کسی می گفتن حکیم که توی تمام علوم دوره زمونه خودش متخصص بود…

***

سایتش مخصوص دانلوده، هر نرم افزاری که بخوای پیدا میشه:  رایگان و غیر رایگان، متن باز و کرک شده…

***

دوست داری یه سال زحمت بکشی، یه مقاله علمی بنویسی در مورد یه موضوع و بعد اون مقاله رو چندین سایت و وبلاگ، بدون اجازه ات منتشر کنن، بدون اینکه حتی اسمتو زیرش بنویسن؟؟؟؟

***

دوست داری همین فردا که داری توی وبلاگا دنبال عکسای خصوصی بازیگرا می گردی، یهو عکس عروسی خودتی ببینی که با افتخار گذاشتن توی وبلاگ؟؟؟

***

یه دوربین عکاسی خریدی خدا تومن!!!، با هزار زحمت رفتی نوک قله دماوند و یه عکس گرفتی، حالا می بینی عکست همه جا هست و اسمت هیچ جا نیست!!!

***

فرض کنیم هیشکی مسلمون نیست، گناه و این جور چیزا رو بزاریم کنار، اینا رو فرض کنیم خرافاته و قدیمی شده و از این جور حرفا، همه مون ادم که هستیم، این روزا توی  کشور های لائیک هم یه چیزی هست به اسم کپی رایت ( نه اینکه مطالب مردم رو کپی بزنی و فیلما رو رایت کنی، نه،) یعنی اینکه هر چیزی صاحبی داره، عکس، فیلم، اهنگ، نرم افزار، شعر، متن، داستانک، هر چیزی که فکرش رو بکنی. اگه صاحبش خودش اون رو گذاشته توی سایت، یعنی اینکه دیدنش برای مردم ازاده، اما نمی شه بدون اجازه اش اونو  بزاری توی وبلاگ خودت، حالا سخته اجازه گیری، حد اقل اسم نویسنده و لینک مطلب رو بنویس.

اگه هم صاحبش، اونو توی وب نگذاشته، یعنی اینکه دیدنش برای بقیه ازاد نیست، پس نمی شه عکسای شخصی و خانوادگی مردم رو بزاریم توی وبلاگمون.

***

ایرادی نداره وبلاگی بزنیم که توش پر عکس، نرم افزار،  شعر یا مقاله باشه، فقط ایرادش اینه که منبع و اسم نویسنده رو نمی زاریم.

***

اگه می خوایم به حقوقمون احترام بزارن، باید یاد بگیریم به حقوق دیگرون احترام بزاریم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

Title-less

چقدر بانوی من خسته ای... خدا مرهم                               

خدا ز شادی تان شاد و از غمت در غم             

دودست بسته ی مولا، مجال سیلی بود                       

و شاهدان شما "کوچه"، "محسنت"، "در" هم...

***

زهرا فرقانی

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

آیا کلبه شماهم در حال سوختن است؟

تنها بازمانده یک کشتی شکسته، توسط جریان آب به یک جزیره دورافتاده برده شد. با بیقراری به درگاه خداوند دعا ‌کرد تا او را نجات بخشد، ساعتها به اقیانوس چشم ‌دوخت تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نیامد.

سرانجام ناامید شد و تصمیم گرفت که کلبه ای کوچک بسازد تا از خود و وسائل اندکش بهتر محافظت نماید. روزی پس از آنکه از جستجوی غذا بازگشت، خانه کوچکش را در آتش یافت، دود به آسمان رفته بود،اندوهگین فریاد زد:

خدایا چگونه توانستی با من چنین کنی؟ 

صبح روز بعد، او با صدای یک کشتی که به جزیره نزدیک می‌شد از خواب بیدار شد، می‌آمد تا او را نجات دهد.

مرد از نجات دهندگانش پرسید: چطور متوجه شدید که من اینجا هستم؟

آنها در جواب گفتند: ما علامت دودی را که فرستادی دیدیم!

آسان می‌توان دلسرد شد هنگامی که بنظر می‌رسد کارها به خوبی پیش نمی‌روند، اما نباید امیدمان را از دست بدهیم زیرا خدا در کار زندگی ماست، حتی در میان درد و رنج.

دفعه اینده  که کلبه شما در حال سوختن است به یاد آورید که آن شاید علامتی باشد برای فراخواندن رحمت خداوند.

منبع و ادامه

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

دنیای این روزای من

سلام

این روزا تنهام، عیال مربوطه رو فرستادم مرخصی و خودم تنهام، توی بندر، شهری که دختراش خوش چش و ابرون!!!

صبح ساعت هفت بزور از خواب پا میشم، میرم سر کار تا ساعت دو. توی راه برگشتن به خونه نهار می گیرم. می خورم و بعدش، یا می خوابم یا وبگردی می کنم. این همه کار مفیدیه که من هر روز می کنم.

فعلا هم شدم مصداق حسنی:

موی بلند- روی سیاه – ناخن دراز-  واه   و  واه   و   واه

کار زیاد دارم  اما انگیزه نه!!!

اصلا این حرفا رو ول کن. توی این وبلاگ چیزی بدردت نمی خوره

برو برادر

برو

 

 

 

 

با توام!!! می گم برو

***

دنیای این روزای من

هم قد تن پوشم شده

اونقدر دورم از تو که

دنیا فراموشم شده

***

زود برگرد

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

به ما هم مرغ بدهید لطفا

سلام امروز خبری در سایت دیدم مبنی بر اینکه :

مدیر عامل خانه مطبوعات گیلان در سخنان جالبی گفت: دارندگان کارت خانه مطبوعات گیلان می‌توانند با ارائه کارت شناسایی مرغ با قیمت مصوب هر کیلو 4 هزار و 700 تومان دریافت کنند.

تمام اعضای خانه مطبوعات که کارت خبرنگاری این خانه را دارند می‌توانند از امروز با مراجعه به فروشگاه بزرگ دلفین مقابل هتل کادوس رشت با ارائه کارت خود مرغ به میزان متوسط 5 کیلو با نرخ مصوب دریافت کنند!!!

سایتی که این خبر رو منتشر کرده در ادامه اورده است:

این روزها مسئولان بیش از پیش به اهمیت و ارزش غذایی مرغ پی می برند!! و آنجایی که به کالای گرانبهایی تبدیل شده سعی می کنند افراد تحت حوزه فعالیتشان را از مزایای آن بهره مند کنند.

البته اگر هنوز مرغی باشد!!

بنابر این چندان هم دور از ذهن نیست به جای پرداخت کاغذ یارانه ای و یا وسایل اینچنینی به مطبوعاتی ها مرغ بدهند. بالاخره آنها هم نیاز است برای ادامه زندگی تغذیه کنند.

احتمال می رود تا چند سال آینده واحد پرداخت حقوق کارکنان برخی ادارات دولتی به مرغ! تغییر کند و مثلا بشود ماهی 15 مرغ!!

***

راستش من چند روز قبل وقتی دیدم یخچالمون حسابی خالی شده، رفتم بازار و مقداری مرغ شش هزار تومانی خریدم، بعدا که به عیال مربوطه ماجرا رو گفتم، گفت این که تو خریدی تا وسط ماه رمضون نمیشه!!! برو دو سه تای دیگه هم بگیر و من فرداش به همون مغازه رفتم و در حالی که نرخ تورم  حدودا بیست و دو و نیم درصده  ، سه تا مرغ کیلویی هفت هزار و پانصد تومن خریدم.

نتیجه اخلاقی و پیشنهادات غیر اخلاقی:

1) اقا هر چی که دیدین ارزونه بخرین چون گرون می شه. حتی اگه گرون بود هم بخرین چون گرون تر میشه. کاری هم نداشته باشین که بعضی از مسئولان محترم گفتن که فروش مرغ به قیمت بالاتر از  3450 تومن  ، بالا تر از  5200 تومن ، بالا تر از   6000 تومن   تخلفه!!!!

از این حرفا زیاد می زنن اما کو مرد عمل؟؟؟؟

2) صاحبنظری در رشته اقتصاد گفت که این که در مورد قیمت مرغ این اختلافات وجود داره، یعنی سه قیمت فوق تا الان اعلام شده، به حکایت همون قاعده فقهی الجمع مهما امکن اولی من الطرد(1)، منظور مسئولین محترم اینه که فروش مرغ به قیمت بالا تر از 3450+5200+6000 تومان تخلفه. خب مشکل حل شد. چون هنوز به این مبلغ نرسیدیم.

3) پیشنهاد می دم که مردم اصلا مرغ نخرن، چه کاریه اخه، گوشت قرمز که بازارش کنترل شد، ارزونه ارزون!!! خب برین گوشت قرمز بخرین. مرغ هم شد غذا؟؟؟؟

4) بیا بریم دشت………………… شکار اهو…………….

جدی می گم، بیا بیرم من پایه ام، ادرس هم دارم، اگه گیر بچه های حفاظت منابع طبیعی افتادیم چه بهتر!!! یه مدت میریم زندان، خرجمونو دولت میده!!!!

5) قرار نیست که همش من پیشنهاد بدم و مشکلات جامعه جهانی رو حل کنم، یه تکونی به خودت بده، تو هم یه حرفی بزن لال از دنیا نری. قرار نیست  توی این جهان به این دراندشتی، فقط من و برادر محمود اهل پیشنهاد و راه حل و این جور چیزاییم، شما هم می تونی. امتحان کن شاید تو هم یه طرح دادی و جایزه گرفتی ها.  مثل اون بنده خدا که گفت اب دریای خزر ور بیاریم کویر.(2)

پی نوشت ها:

1) به زبون شیرین فارسی یعنی این که وقتی دو چیز با هم جور نمیشه، تا جایی که می شه به هر دو تا عمل کن!!!

2) راستش من خیلی وقتا پیش این طرحو دادم اما خب اون زمون دولت علم محور و عمل گرایی مثل الان سر کار نبود که طرحمونو بخره و اجرایی کنه.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

تصادف (داستانک)

یک روز یک زن و مرد ماشینشون با هم تصادف ناجوری می کنه . بطوریکه ماشین هردوشون بشدت آسیب میبینه .
ولی هردوشون بطرز معجزه آسایی جون سالم بدر می برن.
وقتی که هر دو از ماشینشون که حالا تبدیل به آهن قراضه شده بیرون میان ، رانندهء خانم بر میگرده میگه:
- آه چه جالب شما مرد هستید!…. ببینید چه بروز ماشینامون اومده !همه چیز داغون شده ولی ما سالم هستیم …. ! این باید نشونه ای از طرف خدا باشه که اینطوری با هم ملاقات کنیم و ارتباط مشترکی رو با صلح و صفا آغاز کنیم …!
مرد با هیجان پاسخ میگه:
- اوه … “بله کاملا” …با شما موافقم این باید نشونه ای از طرف خدا باشه !
بعد اون خانم زیبا ادامه می ده و می گه :
- ببین یک معجزه دیگه! ماشین من کاملن داغون شده ولی این شیشه مشروب سالمه .مطمئنن خدا خواسته که این شیشه مشروب سالم بمونه تا ما این تصادف خوش یمن که می تونه شروع جریانات خیلی جالبی باشه رو جشن بگیریم !
و بعد خانم زیبا با لوندی بطری رو به مرد میده .
مرد سرش رو به علامت تصدیق تکان میده و در حالیکه زیر چشمی اندام خانم زیبا رو دید می زنه درب بطری رو باز می کنه و نصف شیشه مشروب رو می نوشه و بطری رو برمی گردونه به زن .
زن درب بطری رو می بنده و شیشه رو برمی گردونه به مرد.
مرد می گه شما نمی نوشید؟!
زن لبخند شیطنت آمیزی می زنه در جواب می گه :
- نه عزیزم ، فکر می کنم الان بهتره منتظر پلیس باشیم !!!

منبع

***

نتیجه اخلاقی از نظر شما؟؟؟؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

استفاده از برچسب در لایو رایتر برای وبلاگ های بلاگفا

سلام مجدد

من یه مشکل دارم که نتونستم حل کنم و در این انفجار اطلاعات که هر کلمه ای رو توی گوگل سرچ می کنی چندین میلیون صفحه برات میاره، گوگل هم نتونست مشکل منو حل کنه.

بقول  دوست عزیزم ابو علی سینا:

تا بدانجا رسید دانش من

که بدانم همی که نادانم!!!!

البته داخل پرانتز عرض کنم که (من این شعرو از همکلاسیم بو علی سینا شنیدم ولی بعدا که گوگل اختراع شد، فهمیدم این شعر مال یه بنده خدایی بوده به نام بوشکور بلخی)

به هر حال سرچیات!!!  من در مورد استفاده از برچسب در لایو رایتر برای وبلاگ های بلاگفا به این نتیجه رسید که ظاهرا بلاگفا که به تازگی برچسب رو به سرویس هاش اضافه کرده، این ابزار رو برای لایو رایتر هنوز بهنگام سازی نکرده چون من هر بار که توی لایو رایتر یه برچسب به مطلب اضافه می کردم، این خطا رو میداد:

Server Error 0 Occurred

Object reference not set to an instance of an object.

که ظاهرا مفهومش اینه که اونچه من بعنوان برچسب به متن اضافه می کنم، توی سرور شناسایی نمیشه.

نتیجه اینکه کلی خوشحال شده بودیم که بلاگفا پیشرفت کرده و برچسب دار شدیم!!! اما ظاهرا یا باید قید بلاگفا رو بزنم یا قید لایو رایتر رو.

خوشحال می شم اگه کسی راه حلی داره بهم بگه.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

اولین بروز رسانی وبلاگ با لایو رایتر

سلام

این اولین پستیه که با نرم افزار لایو رایتر ارسال می کنم.

از خیلی وقت پیش می دونستم که میشه با نرم افزار لایو رایتر و همچنین ورد 2007 مطالب رو به وبلاگ ارسال کرد بدون اینکه مستقیم وارد فضای مدیریت وبلاگ بشیم اما تا امروز امتحان نکرده بودم. امیدوارم مشکلی پیش نیاد.

این مطلب یه جورایی امتحان این سرویسه که اگه ازش خوشم بیاد، ادامه بدم.

ضمنا نمی دونم که برچسب ها رو هم پشتیبانی می کنه یا نه؟؟؟؟

***

خب ظاهرا که برچسب رو پشتیبانی نمی کنه!!! این از اولین مشکل

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

معرفی وبلاگ سپهرانه

سلام در این پست می خوام یه وبلاگ جدید بهتون معرفی کنم:

وبلاگ سپهرانه

این وبلاگ که از اردیبهشت 1391 شروع بکار کرده، یه وبلاگ مذهبی- فرهنگی و شخصی محسوب می شه . دو تا نویسنده به نام گلینی و سعیدی داره که هر دو عضو طرح سپهر ایرانی هستن و توی وبلاگشون خاطراتی از سپهر ایرانی، مطالب مذهبی و فرهنگی و داستانک می نویسن. در کل این وبلاگ هم مثل وبلاگ من یه وبلاگ تخصصی نیست و مطالب متنوعی در مورد موضوعات زیر توش پیدا میشه:

پرستاری و پزشکی

طرح ملی سپهر ایرانی

طنز 

دلنوشته 

خاطرات سپهری

انتظار

مقام معظم رهبری

امیدوارم که به این وبلاگ سر بزنید و از مطالبش استفاده کنید.

روز خوش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

صف زندگی

مردم بر روی سطح زمین در یک صف راه میروند.

هر کدام از آنها یک ساک در جلو و یکی دیگر در پشت حمل می کنند.

در ساک جلویی حسن ها و مزیت ها قرار داشته و در ساک پشتی نقص ها و خطا ها....

طی این صف طولانی که زندگی نام دارد چشمان ما به ساک هایی است که جلویمان قرار دارند.

هنوز به همه آن دست نیافته ایم ولی مطمئنیم که یک روز این اتفاق می افتد.

در پشت ما کاستی ها و خطا ها وزن زیادی را به ما تحمیل می کنند.

ولی ما وانمود میکنیم که آن ها را نمیبینیم چون خیلی مشغول هستیم.

مشغول به سرزنش خطا ها و عیب هایی که در  ساک افراد جلویی ما قرار دارند.

ما خودمان را بهتر از او میبینیم و در عین حال"فردی که پشت سر ما حرکت میکند نیز به همین موضوع فکر میکند....

این جریان به ما یاد آوری میکند که جایگاه ما در میان دیگران کاملا نسبی است.ما نه بهتر از بقیه هستیم و نه بدتر از آنان.

ما باید به اطرافیانمان حق تغییر را بدهیم بدون این که آنها را بدون اینکه آنهارا به خاطر خطاها و کمبود های فعلی شان سرزنش کنیم.

«بزرگ ترین خطا داشتن خطاهایی است که تلاشی برای اصلاح آنها نکنیم.»

منبع: وبلاگ روان شناسی صنعتی و سازمانی

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

تجزیه و تحلیل مقررات جزایی راجع به وی پی ان و فیل ت ر ش ک ن (ایا استفاده، خرید و فروش vpn جرم است؟)

 سلام

در این نوشتار سعی می شود مستدل و مستند و البته مختصر به این سوالات پاسخ داده شود.

البته این نوشتار بصورت تخصصی نگارش نیافته و حقوقدانان محترم چنانچه ایراد یا اشکالی بنظرشان می رسد حتما به اینجانب اعلام تا در صورت امکان پاسخ مستدل تر ارائه شود.

1)      ایا فروش یا در اختیار دیگران قرار دادن وی پی ان (vpn) جرم است؟

2)      ایا خرید وی پی ان جرم است؟

3)      ایا استفاده از وی پی ان جرم است؟

4)      ایا فروش یا در اختیار گذاشتن نرم افزار یا سایت فیلترشکن جرم است؟

5)      ایا خرید نرم افزار یا سایت فیلتر شکن جرم است؟

6)      ایا استفاده از نرم افزار یا سایت های فیلتر شکن جرم است؟

7)      ایا تماشا کردن محتوای مستهجن یا مبتذل در سایت های اینترنتی جرم است؟

8)      ایا ذخیره کردن محتوای مبتذل یا مستهجن و نگهداری این گونه اطلاعاتی بر روی حافظه کامپیوتر یا لوح های فشرده و یا دیسکت ها جرم است؟ پاسخ ها در این صفحه

ی و همچنین در ادامه مطلب

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

پایان امتحانات

آخی

راحت شدم!!!!

امروز دو تا امتحان داشتم و امتحانات رسما تموم شد البته عملا وقتی تموم میشئه که نمره قبولی بیاد توی سایت.

برای امثال من که نه کلاس میریم و نه در طول ترم درس می خونیم، شبای امتحان خیلی سخت می گذره

واقعا خسته نباشم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

غزلی نذر حضرت زهرا سلام الله علیها

سلام

بعضی شعرا بدجور به دل میشینه، بعضی وقتا بعضی شعرا یه حالی به ادم میده، یه بغض و یه ارزو: اللهم عجل لولیک الفرج


همین که دست قلم در دوات می لرزد

به یاد مهر تو چشم فرات می لرزد

نهفته راز «اذا زلزلت» به چشمانت

اگر اشاره کنی کائنات می لرزد

«هزار نکتهء باریک تر ز مو اینجاست»

بدون عشق تو بی شک صراط می لرزد

مگر که خار به چشمان خضر خود دیدی

که در نگاه تو آب حیات می لرزد

تو را به کوثرو تطهیرو نور گریه مکن

که آیه آیه تن محکمات می لرزد

کنون نهاده علی سر،به روی شانهء در

و روی گونهء او خاطرات می لرزد

 

غزل تمام نشد،چند کوچه بالاتر

میان مشک سواری فرات می لرزد

سپس سوار می افتد ،تو می رسی از راه

که روضه خوان شوی اما صدات می لرزد

□□□

وعصر جمعه کنار ضریح روی لبم

به جای شعر دعای سمات می لرزد ...


شاعر رو نمی دونم کیه اما از وبلاگ اقای سید علی هاشمی نقل کردم، وبلاگ شیدایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

نتیجه دروغ گفتن به استاد

سلام این مطلب رو عینا از وبلاگ دادگاه انصاف براتون می زارم که نویسنده اون گفته که ماجرای واقعیه:
***
این واقعا در دانشگاه صنعتی شریف ؛دانشکده ریاضی اتفاق افتاده!
 
چهار دانشجو شب امتحان بجای درس خواندن به مهمونی و خوش گذرونی رفته بودند و هیچ آمادگی امتحانشون رو نداشتند.  روز امتحان به فکر چاره افتادند و حقه ای سوار کردند به این صورت که سر و روشون رو کثیف و کردند و مقداری هم با پاره کردن لباس هاشون در ظاهرشون تغییراتی بوجود آوردند .سپس عزم رفتن به دانشگاه نمودند و یکراست به پیش استاد رفتند.
مسئله رو با استاد اینطور مطرح کردند که دیشب به یک مراسم عروسی خارج از شهر رفته بودند و در راه برگشت از شانس بد یکی از لاستیک های ماشین پنچر میشه و اونا با هزار زحمت و هل دادن ماشین به یه جایی رسوندنش و این بوده که به آمادگی لازم برای امتحان نرسیدند کلی از اینها اصرار و از استاد انکار. آخر سر قرار میشه سه روز دیگه یک امتحان اختصاصی برای این 4 نفر از طرف استاد برگزار بشه، آنها هم بشکن زنان از این موفقیت بزرگ، سه روز تمام به درس خوندن مشغول میشن  و روز امتحان با اعتماد به نفس بالا به اتاق استاد میرن تا اعلام آمادگی خودشون رو ابراز کنند! استاد عنوان میکنه بدلیل خاص بودن و خارج از نوبت بودن این امتحان باید هر کدوم از دانشجوها توی یک کلاس بنشینند و امتحان بدن که آنها به خاطر داشتن وقت کافی و آمادگی لازم با کمال میل قبول میکنند
امتحان حاوی دو سوال و بارم بندی از نمره بیست بود
یک) نام و نام خانوادگی: ۲نمره
دو ) کدام لاستیک پنچر شده بود؟ ۱۸نمره
الف) لاستیک سمت راست جلو
ب) لاستیک سمت چپ جلو
ج) لاستیک سمت راست عقب

د) لاستیک سمت چپ عقب


***

برای من که خلیلی جالب بود!!!!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

میلاد نور الهدی مبارک باد

سلام

میلاد پر برکت حضرت قائم آل محمد (ص) حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر شما مبارک

صنما نیست مرا طاقت تاخیر بیا
فرصتی نیست بر این شب زده پیر بیا
 
افتابی به لب بام و جهان ظلمانی
همه جا گشته سیه نور فراگیر بیا
 
مهر و سجاده و تسبیح و مناجات و دعا
پرده شد بر گنه و آلت تزویر بیا

در ادامه مطلب می توانید سه گفتار در این خصوص مشاهده نمائید.

اللهم عجل لولیک الفرج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد