دوباره سلام
پیشنهاد میکنم اول این مطلبو بخونین و بعد مطالب زیر:
عزیز هم قسم مگر
که مرگ من تو را دگر
ز قلب من جدا کند
فدای چشم مست تو
اگر به راه عشق تو
خدا مرا فدا کند
ای نفس های تو عاشق ای تو خوب موندنی
زنده ام با نفس تو تا همیشه با منی.
مثل شبنم رو پر گل، منو با خودت نگه دار
سینه تُُ گهواره ای کن، برای این تن تبدار
زیر سقف عاشقی مون، عطر موهاتو رها کن
یاس عاشقیتو بگشا، منو از خودم جدا کن.
ای نفس های تو عاشق ای تو خوب موندنی
زنده ام با نفس تو تا همیشه با منی.
***
فک کنم متوجه تموم ماجرا شده باشین.
زندگی مثل یه جاده میمونه، راهی که باید رفت و البته ما فقط مجبوریم این راهو ادامه بدیم تا به انتها برسیم اما انتخاب مقصد و مسیر با خودمونه
راه زندگی ما می تونه یکی از راه های زیر باشه:
یا
اینکه ما الان توی کدوم یک از این مسیر ها قرار داریم و یا میخواهیم چه مسیری رو ادامه بدیم با خودمونه و تنها اجبار ما، ادامه دادن و به انتها رسیدنه، انتهایی که خودمون انتخاب می کنیم.
توی این راه بهترین توشه، داشتن یه همسفر خوبه.کسی که با یه هدف مشترک، برای ساختن مسیری طلایی با ما هم قسم بشه و من، همسفرمو پیدا کردم.
شما چی؟
سلام
ما امروز تصمیم گرفتیم!
یه تصمیم کبری!
قرار شد دوباره بنویسیم اما با یه تفاوت:
حالا دیگه من تنها نیستم و کسی که باعث شد دوباره شروع کنم به وبلاگ نویسی هم قراره بیاد و توی این وبلاگ مطلب بنویسه.
برامون دعا کنین
سلام
اول اینو بگم که نوشتن این مطلب به معنای شروع دوباره وبلاگ نویسی نیست، هرچند خودم خیلی دوست دارم دوباره شروع کنم اما حقیقتش به این نتیجه رسیدم که دیگه فایده ای نداره!!!!
اما این مطلبو فقط به خاطر این نوشتم که قراره یه نفر که خاطرش برام خیلی عزیزه بیاد به وبلاگم سر بزنه.
امیدوارم موفق باشین، موفق باشه
سلامت باشین، سلامت باشه.
سلام
راستش خیلی وقته که دیگه وقت و حوصله ای برای وبلاگ داری ندارم! به خاطر همین از همه کسانی که به هر دلیلی به این وبلاگ اومدن و با مطلب جدید مواجه نشدن معذرت می خوام و اعلام می کنم که این پست اخرین مطلب من توی این وبلاگه.
از همه اونایی که توی این مدت به من سر زدن ممنونم و امیدوارم موفق و موید باشن
به رسم عادت دیرینه:
بای
سلام
متاسفانه امسال وقتم خیلی کمه واسه همین نمی تونم مفصل بنویسم
پس خلاصه میگم و با تاخیر:
عیدتان مبارک، سال خوبی داشته باشید
بای
برام خیلی جالب بود
خودم ازش خواستم بره و الان براش نگرونم
***
از جدا شدن نوشتی رو تن زخمی هر برگ
گریه کردم و نوشتم نازنینم یا تو یا مرگ
به تو گفتم باورم کن میون این همه دیوار
تو با خنده ای نوشتی «هم قفس خدانگهدار»
بنویس فرصت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم، مثل دستات سرد سردم
***
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
***
در پناه حق، موفق باشید
سلام
داشتم توی سایت روزنامه رسمی دنبال یه قانون می گشتم که به این قانون بر خوردم
اصلاح آییننامه اجرایی بند (5) جزء (ب) ماده واحده قانون اصلاح تبصره (2) الحاقی ماده (76) قانون اصلاح مواد (72) و (77) و تبصره ماده (76) |
|
قانون تأمین اجتماعی مصوب 1354 و الحاق دو تبصره به ماده (76) مصوب 1371ـ مصوب 1380ـ عنوان قانونو حال می کنین؟ |
قبلا در مورد این ویروس توضیح داده بودم اما توضیحات کامل نبود اما این بار می خوام در چند قسمت توضیحات کامل در مورد این ویروس و نحوه پاک کردن اون و نحوه برگرداندن تنظیمات رجیستری بعد از پاک کردن سیستم رو کاملا اموزش بدم
سلام
دیشب بهترین کتابی رو که تا الان هیه گرفتم برای چندمین بار داشتم می خوندم که با خودم فکر کردم چه خوبه جملات کوتاهی از اونو برای شما هم بزارم.
البته انتخاب این جمله ها هم واقعا سخت بود و اگه امکانشو می داشتم تمام متن 65 صفحه ای اونو براتون می گذاشتم
***
نفرین، پیام آور درماندگی است و دشنام، برای او برادری است حقیر...
***
...من پیش از این بارها گفته ام که التماس، شکوه زندگی را فرو می ریزد. تمنا، بودن را بی رنگ می کند. و آن چه از هر استغاثه به جای می ماند ندامت است.
***
هلیا! میان بیگانگی و یگانگی هزار خانه است. آن کس که غریب نیستف شاید دوست نباشد. کسانی هستند که ما به ایشان سلام می گوییم و یا ایشان به ما. آن ها با ما گرد یک میز می نشینند، چای می خورند، می گویند و می خندند، «شما» را به «تو» ، «تو» را به هیچ بدل می کنند. انها می خواهند که تلقین کنندگان صمیمیت باشند، می نشینند تا بنای تو فرو بریزد. می نشینند تا روز اندوه بزرگ. انگاه فرارسنده نجات بخش هستند. آنچه بخواهی برای تو می اورند؛ حتی اگر زبان تو آن را نخواسته باشد. و سوگند می خورند که در راه مهر، مهر، چون نوشیدن یک فنجان چای سرد، کم رنج است...
***
... اما من از دادرسی دیگران بیزارم هلیا. در ان طلا که محک طلب کند باید شک کرد. شک، چیزی به جای نمی گذارد. مهر، آن متاعی نیست که بشود آزمود و پس از آن، ضربه یک آزمایش به حقارت آلوده اش نسازد...
...ایمان نیاز به آزمودن را مطرود می داند...
***
...ما هرگز از آنچه نمی دانستیم و از کسانی که نمی شناختیم ترسی نداشتیم. ترس، سوغات آشنایی هاست.
***
تو به دیوار تکیه می دهی و مرا نگاه می کنی. آه هلیا!... چیزی خوف ناک تر از تکیه گاه نیست. ذلت، رایگان ترین هدیه هر پناهی است که می توان جست.
***
هلیا! برای دوست داشتن هر نفس زندگی، دوست داشتن هر دم مرگ را بیاموز؛
و برای ساختن هر چیز نو، خراب کردن هر چیز کهنه را؛
و برای عاشق عشق بودن، عاشق مرگ بودن را.
***
افسوس هلیا که نمی دانستی امکان بر همه چیز دست می یابد. امکان، فرمانروای نیرومند ترین سپاهیانی است که یروزی را بالای کلاه خود های خود، در اسمان حس می کردندو هر مغلوبی تنها به امکان می اندیشد و آن را نفرین می کند. هر فاتحی، در درون خود، ستایش گر بی ریای امکان است. امکان، می افریند و خراب می کند. امکانات ناشناس در طول جاده ها و چون زنبوران ولگرد، به روی گمنام ترین گل های وحشی خانه می سازند. دروازه های هر امکان، انتخاب را محدود کرده است. بسا که «خواستن» از تمام امکانات گدایی کند؛ اما من آن را دوست می دارم که به التماس نیالوده باشد.
***
...نه هلیا! تحمل تنهایی از گدایی دوست داشتن آسان تر است. تحمل اندوه از گدایی همه شادی ها اسان تر است. سهل است که انسان بمیرد تا آن که بخواهد به تکدی حیات برخیزد. چه چیز مگر هراسی کودکانه در قلب تاریکی، آتش طلب می کند؟ مگر پوزش، فرزند فروتن انحراف نیست؟
نه هلیا... بگذار که انتظار، فرسودگی بیافریند. زیرا تنها مجرمان التماس خواهند کرد.
و ما می توانستیم ایمان به تقدیر را مغلوب ایمان به خویش کنیم. آنگاه ما هرگز نفرین کنندگان امکانات نبودیم
***
و شاید یکی از بهترین قسمت های این کتاب، متن کامل پنج نامه از ساحل چمخاله باشد که حتما به چندین و چند بار خواندنش می ارزد.
سلام
البته ما هم قبول داریم که چیزی که عوض دارد گله ندارد اما نه با این سرعت!!!!!
درست همین دیروز بود که ظهر در خوابگاه لمیده بودم و منتظر که ساعت 3 به یکی از کلاس های فوق!!!!برنامه بروم که دوستی زنگ زد که اگه ... توی دستت است بزار زمین و برام شلوار بیاور که جر خورده ام عجیب و مرا یارای بلند شدن نیست و هر آینه زمین گیرم اندر موال1
.و من هم با عجله شلواری به او رساندم و حسابی از این ادخال سرور که در قلبمان شده بود خندیدم و ناگفته نماند که مراتب زمین گیری ایشان در موال را به سمع احاد دوستان اراذل و اوباش رساندم و در برد زمانی که خودم را به او رساندم، شده بود نمایشگاه بین المللی جرینگ!!!! اما:
امروز صبح توی تاکسی یک لحظه به یاد جنایات دیروز که در حق این دوست کرده بودیم افتادم و گفتم دستی به ...برسانیم از باب معاینه محل که ایا ما جر نخورده ایم و تحقیق و تفحص همان و اه از نهادم بر امدن همان (البته سوراخ ایجاد شده جوری نبود که اظهر من الشمس باشد و پیراهن عثمان گردد اما) بلافاصله زنگ زدم به همان دوستم که هنوز خواب بود که «برایم ای مهربان سوزن بیاور و یک وجب نخ که با آن، شلوارم را بدوزم»
و او هم البته بدون ایجاد هر گونه جو رسانه ای و تبلیغات سوء نخ و سوزن را به من رساند و من نیز سوراخ لایه ازن را کارسازی کردم البته در موال.
باشد که باعث عبرت دوستان گردد
*******
پاورقی:
1- هر چند با توضیحات ارائه شده هر ...مغزی1 هم می فهمد که ماجرا2 بر آن دوست چه بوده اما: ایشان هنگام نشستن در موال3 جهت اجابت مزاج شلوارش جر خورده بود و بعد از فراغت از ... همانجا روی صندلی هایی که بوده نشسته بود زمین گیر
پاورقی در پاورقی:
1- جای خالی را با عبارت مناسب و البته موافق شئونات پر نمایید
2- ماجرا همان ماجری در عربی به معنای آنچه گذشته است
3- و این مورد هم قطعا همان توالت است
سلام
بعضی ها فکر کردن که من دست از سر ویروسا برداشتم و رفتم سراغ عشق و عاشقی اما:
باور کنین این ویروسا دست از سر کچل ما برنمیدارن
امروز صبح از تهران رسیدم نیشابور و وقتی رفتم کافی نت دیدم که:
چنان گشته خر تو خر اینجا غریب که غوغای محشر شود عنقریب
یعنی:
سیستم سرور ویروسی بود هر چند لحظه یه بار ریبوت می شد و از همه بد تر اینکه:
بعضی انتی ویروس ها اصلا نصب نمی شدن و انتی ویروس nod32 , kaspersky , maccaffee , zonealarm, panda را که تونستم نصب کنم اجرا نمی شدن!!!!
و چون اصلا از ویندوز اکس پی خوشم نمیاد پاکش کردم و ویندوز سرور نصب کردم اما باز هم انتی ویروسهای بالا البته چند تاش که روی ویندوز سرور نصب نشدن و بقیه هم اجرا نشدن و حتی اسکن انلاین از سایت های بیت دفندر و نود و سیمانتک هم جواب نداد یعنی وسطای کار قطع می شد.البته nod تا وقتی که قطع نشده بود 359 تا فایل الوده که همه هم exe بودن رو شناخت اما پاک نشد
اخر کار از سایت سافت ارشیو که البته ف.ی-ل=ت-ر هم هست یه نسخه از nod 32 رو دانلود کردم که خوشبختانه نصب و اجرا شد اما
ویروسی که این بلا رو سرم اورد اسمش sality.NAU بود که نود هم حال داد و تمام فایل های exe الوده رو پاک کرد یعنی تمام نرم افزار های نصب شده و درایور ها ولی بعد از چند بار اسکن الان سیستم راه افتاده و بعد از نصب نرم افزارها و درایور ها دارم این چرندیاتو می نویسم
خوش باشین و امیدوارم ویروسی نشین
راستی اگه دیدین انتی ویروس سیستمتون غیر فعال شده و یه چیزی شبیه انتی ویروس که خودشو شبیه نرم افزار های کاربردی ویندوز کزده و اسمش چیزی شبیه microsoft system antivirus 2008 یا 2009 هست و مثل انتی ویروسا سیستم رو اسکن می کنه و چند تا ویروس می شناسه و حتی پیغام پاک کردن اونا رو می ده و ظاهرا پاک می کنه:
مطمئن باشین که خودش ویروسه و
بیچاره شدین مثل من
بای
توضیحات کامل و روش پاک کردن ویروس sality