گاه نوشت های من

من گاهی می نویسم، برای یاداوری انچه که برایم مهم است، به خودم!!!!

۵۵ مطلب با موضوع «عمومی» ثبت شده است

باز ماه رمضان امد و شد وقت نیاز

باز   ماه  رمضان  امد  و  شد   وقت  نیاز          شد به شکرانه این ماه در غصه فراز

مستی از جام حضور است نه از باده تلخ         مست این جام بداند همه اسرار نیاز

باده نوشیم ز فیض لب روح القدس و حضرت خضر

رنگ خورشید بگیریم ز سودای دل و سر نماز

****

فرا رسیدن ماه برکت و امید بر همه شما عزیزان مبارک باد

به امید اوقاتی خوش و سرشاز از الوهیت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

می خوام برم کانتر بازی کنم

بای

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

می خواستم ثواب کنم کباب شدم

سلام

یه دو سه روزی تهران بودم. دیروز که بر می گشتم راننده یه ماجرایی گفت که من الان از زبون خودش براتون می نویسم:

سال ۶۲ بود من یه کامیونت اجاره ای داشتم و برای کشتارگاه های مشهد از اطراف مرغ می اوردم یه شب که از قوچان به مشهد می اومدم یه کامیون و دیدم که کنار خیابون ایستاده بود و راننده تا ما رو دید اشاره کرد که بایستم.

خواستم برم اما یکی از شاگردام اصرار کرد که بمونم من هم پشت سر کامیون نگه داشتم و پیاده شدم

راننده کامیون گفت:ماشینم گازوئیل تموم کرده و بعد از هواگیری چند بار استارت زدم حالا باطری خالی کرده اگه می شه یه تکونی بده تا روشن بشه. بهش گفتم اخه مرد حسابی  با کامیونت اون هم پر بار که نمی شه کامیون ده تن و بکسل کرد اما وقتی دیدم خیلی التماس می کنه گفتم باشه

گفتم پس صبر کن تا برم جلو و دور بزنم تا با جلو ماشینم ماشینتو بکشم(اخه اتاق ماشین من مخصوص حمل مرغ بود و قدرت کشیدن  اون همه بارو نداشت)

رفتم جلو . تا می خواستنم دور بزنم همین که عمود بر جاده شدم یهو یه ماشین بدون چراغ کوبید به من.

پیاده شدم دیدم ۷ نفر توی ماشینن و هیشکی نفس نمی کشه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

سایه خورشید

همه در سایه تردید پر از بی خبری

غرق در معنی باران بودیم

بی خبر از دل خویش

که به طوفان غم از هجرت خورشید شکست

سلام

یه مدتی نبودم امروز هم عجله دارم

خبرا باشه برای بعد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

20 توصیه ایمنی جدی جدی برای موتورسواران

این مطلب کاملا جدیه:

قبل از هر چیز هدفتان را از سوار شدن به موتور مشخص کنید

در مورد سلامت خودتان و سپس موتورتان مطمئن شوید (موتور خوب باید چرخ. اگزوز مناسب. فرمان. چراغ خطر. ترمز. راهنما و اینه بغل داشته باشد)

با معنای فلسفی کلاه ایمنی اشنا شوید

در مواقعی که احساس خستگی یا بیماری می کنید جان مادرتان سوار موتور نشوید! چه کاری است؟ حالا یک بار هم با تاکسی رفت و امد کنید

در صورت ضعیف بودن دید چشم کلا بی خیال موتور شوید

 با خودتان همیشه این جمله را تکرار کنید که دیگران هم حق زندگی و حیات دارند.

همیشه قبل از انجام عملیات ژان گولر از اطراف و پشت سر خود مطمئن شوید

باور کنید راه های دیگری هم برای جلب توجه دیگران وجود دارد

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

می گریزم

می گریزم

***

من همیشه تا تمنای تو

                            تا احساس یک ایینه

                            تا تکرار یک خورشید در قلبم

من همیشه تا تمام فصل ازادی

                            تا تمام روزهای خوب خوشبختی

                            تا فرار از جاده های باز بی تردید

من همیشه تا سراغاز همه تردید ها و بی قراری ها

                            تا سکوت واژه های تلخ و بی معنا

                           تا غروب لحظه های ساده رویا

من همیشه تا همیشه می گزیزم

***

می گریزم از تو و از خاطرات رفته بر بادت

می گریزم از تو و از های های گریه شادت

می گریزم تا تمنای همه دلمردگی های پر از رویا

تا تمام واژه های خسته از تکرار این شبها

می گریزم

می گریزم

می گریزم

من همیشه می گریزم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

و اما در حکایت سفر به بلاد تهران

با سه روز تاخیر به تهران رفتم و همین اول بدبختی هام شد چون اگه سر وقت می رفتم می تونستم دوباره به مدت یک ماه حمالی در منزل داشته باشم اما منو مجبور کردن که توی تهران حمالی کنم البته با چند نفر دیگه

فرض کنین لیسانس حقوق دارین از یه دانشگاه معتبر دولتی تهرانی و مجبورتون می کنن پروندههای بایگانی یه اداره رو بر اساس تاریخ مرتب کنین.:کاری که هیچ ربطی به تخصصتون نداره

من ۳ روز همین مشکلو داشتم اما اخرش با هزار نیرنگ و فریب تونستیم حمالی در منزل(کار در منزل) بگیریم و الان هم اومدم شهرستان و ...

به خدا جهنم هم جایی واسه تو نداره

حیف اتیش به خدا روی سر تو بباره

رسید اون لحظه ای که یکی دل تو رو بشکنه

 اره درسته اون نفر قلب شکسته منه

فعلا بای

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

وبگردی=تعطیل(موقتا)

انا لله و انا الیه راجعون

با نهایت تاثر و تاسف پایان موقت دوران وبگردی را به تمام عزیزان٫ اشنایان٫ دوستداران و ناعزیزان٫ غریبه ها و دشمنان اعلام نموده برای این مرحوم  غفران الهی  و علو درجات را از درگاه خداوند منان مسئلت داریم

 از کلیه عزیزان خواهشمندیم که در مراسم یاد بود  این مرحوم مغفور شادروان که امشب در همین مکان برگزار نمی شود حضور بهم رسانده و دلی از عزا در اورند.

شرح خبر:

امروز از تهران خبرهای خوبی؟؟؟ رسید!!!

باید برای مدت نا معلومی به تهران عزیمت نموده  و مشغول به امر مقدس حمالی شویم . بنابراین تا اطلاع بعدی که احتمالا دو هفته دیگر باشد در عالم برزخ خواهیم بود و از وبگردی و وبلاگ نویسی خبری نخواهد بود.

امیدوارم مراتب عرض تسلیت تمامی بازدیدکنندگان در بخش نظرات این پست ما را در بازگشت به عرصه وبگردی و وبلاگ نویسی دلخوش کُنَکی!!! عظیم بوده و باشد تا در بازگشت تمام نظرات شما را جبران نمائیم.

تا درداری دیگر بدرود

راستی لینک به وبلاگ امیر هم اصلاح شد!!!

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

کمی!!! با تاخیر

پلاس کهنه اندیشه را دور باید انداخت

زمان بر مغز و پوست کهنگی می تازد امروز

چه کم داریم من و تو ازدرخت و سنگ بی مغز زمین ای دوست

بنگر! بنگر!

زمین هم پوست می اندازد امروز

پلاس کهنه اندیشه را دور باید انداخت امروز

زمستان هر چه بود تاریک و طولانی

دل ما هر چه شد سرد و زمستانی

زمین اما به دور از کینه بهمن

نشسته با گل و خورشید مهمانی

زمین اما به دور از کینه بهمن

نشسته با گل و خورشید به مهمانی

به شاد باش شمیم بارش نم نم

به فال نیک دیدار گل مریم

بیا تا یک نفس شکرانه امروز

به داغ دل فراموشی دهیم با هم

بزن ای طبل باران

برقص ای بید مجنون

رسیده پچ پچ باد

به گوش خاک محزون

بیارید سفره عید

بچینیم قاصدک ها

هزاران سین تازه

به جای سوز و سرما

تماشا کن در ایینه نوروز

نمی بینی غبار قصه دیروز

مبادا بر چلیپای شب سرما

مسیحایی چنین بخشنده و دلسوز

بزن ای طبل باران

برقص ای بید مجنون

رسیده پچ پچ باد

به گوش خاک محزون

بیارید سفره عید

بچینیم قاصدک ها

هزاران سین تازه

به جای سوز و سرما

سلام سایه سالار سرو ناز

سرود سار و سحر سور عشق ورزی

سپیده سیل سوسن در سحر گاهان

سمن بو ساعت سرشار سرسبزی

بزن ای طبل باران

برقص ای بید مجنون

رسیده پچ پچ باد

به گوش خاک محزون

بیارید سفره عید

بچینیم قاصدک ها

هزاران سین تازه

به جای سوز و سرما

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

خدای حسابداران

قبلا یه مطلب خونده بودم که :

هر کس یه تصوری از خدا داره  و امروز فهمیدم که یه حسابدار خداش چی جوریه:

 به نام خدای حسابگر ، حسابساز، حسابرس و حسابدارِِِ زمین و آسمان و هر آنچه در اوست. هم او که افتتاحیه و اختتامیه همه حسابها و کتابهاست. ترازش همیشه موزون است و موجودیهایش همیشه در فزون. مطالبات مشکوک الوصولی ندارد چه اینکه کسی از قدرت لایزال او نمیتواند بگریزد و استهلاک انباشته محاسبه نمیکند گویا که در حوزه حسابداری او چیزی بی ارزش نمیشود. به کسی مالیات نمیدهد و از کسی به ناحق چیزی نمیگیرد. نه سهامی است و نه تضامنی. هیچ شراکتی با کسی ندارد تک مالکی است و بی رقیب. هیچ تلفیق و ادغام و ترکیبی در حوزه شخصیتش تعریف شدنی نیست. حسابداری تورمی ندارد چه در نظرش ارزشها تغییر ناپذیرند. حسابداریش آنقدر خالص است که دوره مالی در آن تعریف نا شدنی و واحد پولی در آن بی معناست. شخصیتش حوزه محدودی ندارد و ازل و ابد را در بر میگیرد. تداومش یک فرضیه نیست یک فرض و حقیقتی محض است. مدیریتش حسابداری است و حسابداری اش مدیریت که بر مدار عدالت است و به مثقال و ذره هم میرسد و چیزی در آن از قلم نمی افتد. فضل و بخشش اوست که بر مدار اهمیت می چرخد و سرمایه بندگان امیدواری به اوست. و همان است که رهایی بخش آنان از حساب و کتابش خواهد بود، آنجا که مستجاب می گرداند دعای برترین انسانها را در حق همه عالم که
الهی عاملنا به فضلک و لا تعاملنا به عدلک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

باز هم یه عکس

اول سلام

دوم: نمی دونم چرا با وجود اینکه از عکس دل خوشی ندارم چون سرعت لود صفحه رو پایین میاره اما امروز هم می خوام یه عکس بزارم براتون که جالبه!!!

البته نه مثل عکس قبلی

فعلا:

بای

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

یه سوتی+...=ضایع شدن حسابی

چند روزیه که توی کافی نت کار می کنم البته کار نه بلکه وقت گذرانی اما امروز یه ماجرایی اتفاق افتاد که حسابی ضایعم کرد

چون جمعه بود دیرتر اومدم کافی نت و تا درو باز کردم یه خانم متشخص!!! اومد تو و گفت: سیستم دارید؟

گفتم :یه لحظه تشریف داشته باشید تا روشن کنم و سریع خودمو رسوندم پشت یکی از سیستم ها و دکمه پاور و زدم و گفتم: الان روشن می شه .

اما انتظار فایده ای نداشت و سیستم روشن نشد و اون خانم متشخص هم که پشت سیستم بود دادش در اومد که : ببخشید٬ مطمئنید که برق وصله!!!

و من تازه دوزاریم جا افتاد که اول باید برق کافی نت رو وصل می کردم ولی خودمو نباختم و گفتم : اِ ... مثل اینکه فیوز پریده و برقو وصل کردم و سیستم رو براش روشن کردم

اما این سوتی  یه قسمت جالب داشت و اون هم این بود که من هنوز سیستم سرور رو روشن نکرده بودم و تا سرور روشن نمی شد اینترنت سیستم ها برقرار نمی شد

به هر حال حسابی ضایع شدم

راستی یه سوتی دیگه:

سلام!!!

و یه عکس که به حال و روز این روزای من خیلی می خوره چون حسابی سرما خوردم:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

یه کار تازه

سلام

امروز تصمیم گرفتم یه بخش تازه توی وبلاگم بزارم که هر روز یه جمله جالب رو نمایش بده اما:

چی بنویسم؟

اگه کسی مطالب کوتاه و جالب داره توی نظرات این مطلب یا مطالب بعدی بنویسه تا به اسم خودش و با لینک وبلاگش توی کادر سمت راست و بالای وبلاگ نوشته بشه.اینجوری هم شما به من سر می زنین هم لینکتون توی وبلاگم قرار می گیره

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

یه کارت پستال ... برای عید

امروز توی یه وبلاگ یه کارت دیدم برای عید که خیلی جالب بود شما هم ببینین!!!!

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

سکوت

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد