گاه نوشت های من

من گاهی می نویسم، برای یاداوری انچه که برایم مهم است، به خودم!!!!

۳۷ مطلب با موضوع «نتایج وبگردی» ثبت شده است

توالت عمومی!!! (یه شعر توپ!! از زهرا دری)

توالت عمومی !

 

توالتای بین راهو دیدین ؟   

اگه ندیدین ، پ کجاها  ...یدین؟!

 

کافیه که میون جاده باشی

آرزوت این باشه بری  ب...اشی !

 

می خوای بری یه جا که راحت بشی

سه سوته زود،قضای حاجت بشی

 

جاذبه از پایین فشار آورده

کرم گرسنه روده هاتو خورده

 

همون جوری که راهو در پیش داری

میوه نخوردی اما خب جیش داری

 

هر طرفو نگا نگاه می کنی

هی آخ و واخ و آه و آه می کنی

 

با دیدنش کم می شه انتظارت

فرتی می ری توش برسی به کارت

ادامه در وبلاگ شاعر

سلام

راستش حرفی برای گفتن ندارم

فقط از خرابی جی میل اعصابم خورده

موفق باشین

بای!!!!!

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

پفک (یک شعر از زهرا دری)

سلام

امروز به یه شعر جالب برخوردم که البته به رسم عادت  دیرین قصد دارم یه قسمتی از اونو اینجا بزارم و برای خوندن ادامه این شعر بهتره به وبلاگ نویسنده اون یعنی خانم زهرا دری برین

هرجا که شود ،جفتی و تک می گویند

آن جمله ی درد مشترک می گویند

 در کوچه و بازار و کلاس و اتوبوس

یا پارک و توی چرخ و فلک می گویند

 "قربان شما" ، "جگر "، "کبد"، "قلب" ، "نفس"!

"فلفل کوچولوی بانمک " می گویند

 " یک بوس" ، "بلا " ،"بیا" ،" نرو" ،" وای مامان!"

"پیرهن صورتی بی کلک " می گویند...

ادامه شعر در وبلاگ نویسنده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

نرم افزار های کاربردی قابل نصب روی فلش

سلام
چند روزه که که یه مموری 8 گیگ گرفتم و تا الان دنبال نرم افزارهایی بودم که روی فلش مموری قابل نصب باشه
و البته بیشتر دنبال نسخه های portable انتی ویروس های معروف بودم که:
سایت سافت ارشیو به ادرس www.softarchive.net  در قسمت نرم افزار ها یه بخش ویژه برای این گونه نرم افزار ها با نام portable داره که نسخه پرتابل چندین انتی ویروس معروف با حجم کم و قابل دانلود رو بصورت کرک شده برای دانلود گذاشته
در کل سایت خوبیه و می شه با رد شدن از فیلتر وارد شد و استفاده کرد
بای
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

اندر حکایت اخته سازی یا همان طرح عقیم کردن گربه های تهران

سلام
البته معلومه که خودم هنر طنازی و شعر پردازی ندارم ولی ما را هنر همین بس که شعر دیگران بچاپیم و در وبلاگ خود بچاپانیم!!!
شعر اول از مولانا و مولاکم بوالفضول الشعرا دامت افاضاته:

بلا دور از جنابت خواجــــه پیشی!                شنیدم بعــــد از این بابا نمیشی!

گرفتند و شمــــــا را اختــه کردند                  دکان عـــــــاشقی را تخته کردند

چه پیش آمد تو را یکباره پیشی!؟                (چه می گویم چه پیشی و چه پیشی؟!)

تو بودی فتحعلی شاه و به ناچار                  شدی آقـــــــــــــا محمّدخان قاجار!

بمیـرم از برای آن سبیلــــــــــــت                  برای جسم و جـــــان زخم و زیلت

نشو غمگین فدای اخم و تخمت                   اگر اخته نمودندت به ... هر حال!!

لبت زین اختگـــــی پرخنده باشد                  که خود"پیش" آمدی فرخنده باشد

چرا نفرین و اینســــان گریه زاری                  دعایی کـــــــــن به جان شهرداری

همان بهتر در این عصـــــر گرانی                  مجـــرد باشی  و تنهــــــــــا بمانی

که البته باید ادامه این شعر را در وبلاگ خودشان ملاحظه فرمایید
و شعر دوم هم از جناب ترکی

توی شهری که آدماش سردن 
بلانسبت دو رو و نامردن

 توی شهری که شاخه های گلش 
 
یا که مصنوعین  یا که زردن

حجره ها ش، کوچه هاش ، پر موشه 
سگاشم بی حیا و ولگردن ،

مثل اینه که در میون همه 
گربه هاشن که یک کمی مردن

اونا رم شهرداری تهرون
امر کرده به اخته شون کردن!


که متن کامل و اضافه تقریرات در وبلاگ ایشان موجود است

و اخرین شعر از جناب علی رضا قزوه:
گربه های شهر تهران را نباید اخته کرد
یا در این شهرداری را بباید تخته کرد(از شعارهای جمعیت گربه دوست ...)
****
می سپارد دست موشان شهر ما را شهردار
اخته خواهد کرد حتی گربه ها را شهردار
گربه های شهر را چون ما زبان بودی اگر
گفته بودی در قیامت اجر ما با شهردار
****
و البته باز هم متن کامل در وبلاگشان
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

موزیلا فایرفاکس

اگه بخوام در مورد موزیلا فایر فاکس که این روزا نسخه جدیدش اومده توضیح بدم براتون تکراری باشه اما:
با توجه به فیلترینگ سایت ها می خوام در مورد برخی از اکستنشن ها یا همون موارد اضافی موزیلا بهتون بگم که کار فری گیت رو توی اینترنت اکسپلورر انجام می ده و اما با سرعت بالا و قابل کنترل به این صورت که با نصب اونا روی موزیلا به منوی کلیک راستتون گزینه ای اضافه می شه که اگه لینکی فیلتر بود می تونین با استفاده از اون, سایتو باز کنین
یکی از این ابزار ها phproxy و دیگری proxilla هست که البته من اولی رو پیشنهاد می کنم
برای دریافت رایگان و نصب اونها هم کافیه یه سر به سایت موزیلا قسمت مربوطه برین و ابزار مورد نظرتون رو سرچ کنین

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

معرفی سایت: سافت ارشیو

سلام
امروز می خوام یه سایت جالب رو بهتون معرفی کنم که
جدیدترین نرم افزار ها
فیلم ها
موزیک ها
مجلات
و هزاران چیز دیگر را به شما ارائه می کند
سایت سافت ارشیو البته به علت ارائه ازاد هر گونه محتوایی فیلتر شده است و باید به روش های مخصوص خود ان را باز کنید
برووووووووووووو حالشوووووووووووو ببرررررررررررررر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

خداحافظی حسین رضازاده از دنیای وزنه برداری

سلام
مسافرت !!!! بودم که شنیدم رضازاده از دنیای ورزش حرفه ای خداحافظی کرده و چون به اینترنت دسترسی نداشتم امروز در اولین فرصت اومدم که این مطلب رو بنویسم اما
با یه سرچ ساده توی گوگل به این نتیجه رسیدم که اونقدر در این مورد گمانه زنی و شایعه پراکنی شده که دیگه نیازی نیست من بیام دوباره به شایعات دامن بزنم یا ...
با نظر من
جدا از این بحث که علت این کار اقای رضازاده چی بوده(علل پزشکی, دوپینگ, ترس از مدال نیاوردن در المپیک, شکسته شدن رکوردش در بازیهای نوجوانان و ...) رضازاده روزگاری نه چندان دور اسطوره ما بود در عرصه های بین المللی که هر جا می خواستیم به ایرانی بودنمان افتخار کنیم می گفتیم قویترین مرد جهان یک ایرانی است.
کاش همینگونه باقی می ماند

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

نامه یک دانشمند ریاضیدان به معشوقه اش

میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جانم به قربانت ولی حالا چرا عاقل کند کاری که باز آید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خواستن توانستن است.
 عزیز جفا کار , به بطلمیوس سوگند که نیروی عشقت کسر عمرم را معکوس نموده و به خرمن هستیم آتش زده است. انگار عمر من تابع وفای توست. قامت رعنایم از هجرت منحنی شده و تیر عشقت همچون برداری که موازی آرزوهایم تغییر مکان داده باشد شلجمی قلبم را ناقص ساخته است. شبهای فراق که با حرکتی تناوبی تکرار می شوندچنان نحیفم ساخته اند که هر گاه به مزدوج خویش در آینه می نگرم خیال می کنم از زیر رادیکال بیرونم آورده اند. در دایره عشقت اسیرم و مرکزی نمی یابم که آنی فارغ از خیال تو معادله n مجهولی زندگیم را حل کنم.
دوش فیثاغورث را به خواب دیدم که از وجود سرگشته ام مشتق می گرفت. خدا خدا می کردم که ریشه ای نیابد تا همیشه ...

برای دیدن ادامه این نامه که از این وبلاگ کش رفته ام و خدا داند نامبرده از کجا!!!!!! به ادامه مطلب بروید

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

قصیده انتخابیه به نقل از وبلاگ بوالفضول الشعرا

سلام

با خبر شدم که دوست عزیزمان جناب اقای استاد دکتر ...(و بقیه اوراد مذکور در اینگونه چاپلوسی ها)حضرت بوالفضول الشعرا به جرگه نامزدین محترم انتخابات مجلس پیوسته اند و متن زیر قصیده انتخابیه ایشان است که البته متن کامل آن را در وبلاگ خودشان ببینید

کاندیداتـور مطـرح، از کلّ رقیبـــان سر

                                            از نامزد اصلح، یک خـرده هم اصلـح تر!

هم عارف و هم عـامی گشتند مرا حـامی،

                                             معروف بـه  خوشنامی، در باختر و خاور!

مـــا را نبـــود وحشت، از رد صلاحیت

                                            قربان توای "هیات"،مدیون تــــو ای "کشور"!

گرچه موتور مخلص، گه گاه کند فس فس

                                            امّید کــــه تــــا مجلس، چرخم نشود پنچر!

بــــا رای فزاینــده در دوره ی آینـــــــده

                                             مـــاییم نماینده ، گـــــــر بخت شــود یاور

من مردمی و نازم، خوش صحبت و طنّازم

                                            به به که چه می تازم،احسنت بر این استر!

دی گفت ترازومان : «کای دلبر مهرو مان!

                                            از غصه ی محرومان، کلی شده ای لاغر!»

من حامی نسوانم ، جــان بر کف ایشانم

                                            من درد تو می دانم ، پس رای بده خواهر!

من سرسبد گل هـا، معشوقه ی بلبل هــا

                                            محبوب تشکّل هـا، یک دلبر سیمین سر(!)

«گه نعره زدی بلبل، گه جامه دریدی گل»

                                            از عشق رخم بالکل، آن قاطی و این پرپر!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

آف های بی ربط

باور کنید اثر بیکاری نیست حکایت یک تیر و دو نشونه

اگر مثل گاو گنده باشی،میدوشنت، اگر مثل خر قوی باشی،بارت می کنند، اگر مثل اسب دونده باشی،سوارت می شوند.... فقط از فهمیدن تو می ترسند.

"دکتر علی شریعتی

 امیدوارم امشب خواب بهترین و زیبا ترین ادم دنیارو ببینی ولی سعی کن زیاد بهش عادت نکنی چون من وقت ندارم هر شب بیام خوابت

یه روز غضنفر سرطان بیضه می گیره می ره دکتر دکتر بیضه هاشو بر می داره و به جاش یه بیضه چوبی و یه بیضه آهنی می ذاره. بعد از چند سال خدا به غضنفر دو تا پسر می ده یه روز دکتر غضنفر رو تو خیابون می بینه وبهش می گه بچه هات چطورن غضنفر می گه پینوکیو خوبه ولی ترمیناتوره خیلی اذیت می کنه

نخ داخل شمع از شمع پرسید : چرا وقتی من میسوزم تو آب میشی..؟شمع جواب داد مگه میشه کسی که تو قلبمه بسوزه و من اشک نریز

یارو داشت گریه می کرد. باباش پرسید چی شده؟ گفت: عاشق شدم! باباش گفت حالا عاشق کی هستی؟ گفت: هر کسی که شما صلاح بدونی

ترکه میره پمپ بنزین و باک زانتیاشو پر می‌کنه و میگه: چقدر شد؟ کارگر جایگاه میگه: 350 تومان! ترکه در گوش کارگر جایگاه میگه: شاه برگشته؟ کارگر جایگاه میگه: نه جانم، قیمت گازوئیل همینه

 متلک خودروی سواری به نیسان وانت: سهمیه تو بخورم جیگر

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

شرکت اروم احسان خودرو پلمپ شد

    سه شرکت متخلف فروش خودرو در ارومیه پلمپ شد  

    مسئول مرکز اطلاع رسانی فرماندهی انتظامی آذربایجان غربی گفت : سه شرکت متخلف اروم احسان خودرو ، خانه سبز و شرکت بین المللی اروم امین پارسیان که اقدام به فروش مجازی خودرو می کردند به دلیل اخلال گری در نظام اقتصادی ،کلاهبرداری و جعل اسناد پلمپ شدند    

 

سرگرد شهنام رضایی افزود : این شرکت ها با تبلیغات گسترده ای که در سطح کشورکرده بودند به ازای هر50 هزار ریال عضو می پذیرفتند و ازاین طریق پول هنگفتی را از مردم جمع آوری کردند .

وی ادامه داد : در اطلاعیه های اخیر ،این شرکت ها از عناوین معنوی نیز سوء استفاده کرده و اقدام به کلاهبرداری می کردند .

وی افزود : افراد دست اندرکاران این شرکت ها در اکثر بانک های کشور شماره حساب دایر کرده و اقدام به فریب مردم کرده اند .

وی گفت : پنج نفر از صاحبان این شرکت ها تحت نظر هستند و 15 پرونده علیه آنها در مراجع قضایی تشکیل شده است .

یاد آور می شود : از طرف سازمان بازرسی کل کشورنیز حسابرس انتخاب شده که اقدام به بازرسی از صاحبان این شرکت ها می کند

 .

تاریخ ارسال خبر: 20/8/86 

منبع

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

اراذل با اراذل لات با لات...

این شعر حاصل استراق سمع است و گفتگوی یکی از اراذل اوباش با همکار نامحترمش ،  که ما (بوالفضول الشعرا) به نظم کشیده ایم...

 

                 

داش اراذل! می دونم حــال ما میزون نمیشه

دیگه غدّاره کشی راحت و آســـــون نمیشه

باعث وحشت مــردم تـــــو خیابـــون نمیشه

نگو هیشکی حریف لات بازیهــــامون نمیشه

                       می گیرن هر کی رو کـه مطیع قانون نمیشه

                       داش اراذل ! دیگه این تهرونه تهرون نمیشه!

و البته متن کامل این شعر در این وبلاگ

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

"زی ذی" نامه شعری از بوالفضول الشعرا

سلام

کم پیش میاد یه مطلب رو کامل بدزدم اما این یکی رو با وجود اینکه طولانی بود از وبلاگ بوالفضول الشعرا کاملا دزدیدم

 

الهــــی! به مــــــردان در خانه ات

به آن زن ذلیلان فـــــرزانــــــه ات

 

به آنانکه با امـــــر "روحی فداک"

نشینند وسبـــــــــــــزی نمایند پاک

 

به آنانکه از بیـــــــخ وبن زی ذیند

شب وروز با امــــــر زن می زیند

 

به آنانکه مرعــــــــــوب مادر زنند

ز اخلاق نیکـــــــــوش دم می زنند

 

به آن گـــرد گیران ایّـــــــــــام عید

وانت بـــــــــــار خانم به وقت خرید

 

به آن شیــــــــــــر مردان با پیشبند

که در ظـــرف شستن به تاب وتبند

 

به آنانکه در بچّــــــــــه داری تکند

یلان عوض کــــــــــــردن پوشکند

 

به آنانکه بی امــــــــــــر واذن عیال

نیاید در از جیبشان یک ریــــــــال

 

به آنانکه با ذوق وشــــــــــوق تمـام

به مادر زن خود بگویند: مـــام !

 

به آنانکـــــه دامـــــــــاد سـرخانه اند

مطیـــــــع فرامین جانانــــــــــــه اند

 

به آنانکه دارند بــــا افتخـــــــــــــار

نشان ایزو...نه!"زی ذی نه هزار"

 

به آنانکه دامـــــــن رفــو می کنند

ز بعد رفــــــــویش اُتـــو می کنند

 

به آنانکه درگیــــر ســــوزن نخند

گرفتـــــــــــار پخت و پز مطبخند

 

به آن قرمــــــــه سبزی پزان قدر

به آن مادران به ظاهــــــــــر پدر!

 

الهـــــــــی! به آه دل زن ذلیــــــل

به آن اشک چشمان "ممّد سبیل"!

 

به تنهای مردان که از لنگـــه کفش

چو جیــــــــغ عیالاتشان شد بنفش

 

:که مارا بر این عهـــد کن استوار

از این زن ذلیلی مکن برکنـــــــار

 

به زی ذی جماعت نما لطف خاص

نفرما از این یوغ مــــــارا خلاص

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

بسم الله

ناگهان سنگی تنها شیشه ی سالم حمام را شکست و افتاد وسط صفحه ی منچ خلیل و خسرو . هر دو از روی سکوی سر حموم پایین پریدند . پرتاب سنگ ها ادامه داشت . خلیل خم شد تا چند تا مهره ای رو که افتاده بود وسط خاک و خرده کاشی های کف حمام رو جمع کنه . خسرو همانطور که نگاهش به پنجره ها بود که نکنه سنگی بهش بخوره صفحه ی منچ رو جمع کرد و تا یک قدم عقب گذاشت پاش رفت روی دم خلیل و جیغش بلند شد . پرتاب سنگ ها همون موقع تموم شد . خلیل دور تا دور حوض وسط سر حموم افتاد دنبال خسرو . برخورد سم هاشون روی کاشی شکسته ها ی کف خمام سرو صدایی به پا کرده بود .

تا مادر خسرو که روی صورتش ماسک تفاله چایی گذاشته بود و موهاشو طوری بیگودی پیچیده بود که حتی شاخ هاش هم معلوم نبود سرش رو از توی یکی از حموم نمره ها بیرون آورد و با صدای خفه ای داد زد : « انقدر سرو صدا نکنید بچه رو تازه خوابوندم .خسرو بیا برو یه دوش بگیر بابات که بیاد باید بری سلمونی . آهای خلیل مادرت با اون شکمش باید بره جلوی حمام رو جارو کنه ؟ برو کمکش بی غیرت . »

اون شب عروسی پسرعمه ی خسرو با دختر خاله کوچیکه اش بود . پدر عروس مقید بود و دستور داده بود که مردونه زنونه جدا باشن . زنا تو حموم زنونه و مردا حموم مردونه . بچه ها اول پیش ماماناشون بودند تا حوصله شون از از قر کمر و بالا و پایینش سر رفت و جمع شدند توی سر حموم تاریک و نمور .

خسرو و خلیل ماجرای صبح رو تعریف کردند و همه کم کم وارد بحث شدند .

ــ : « کار آدمیزاده »

ــ : « نه بابا . بابای من می گه آدم مال توی قصه هاست . الکیه . اینا رو می گن که بچه ها

        رو بترسونن . »

ــ : « چقدر تو خنگی . مامانم خودش امروز که داشته جلوی حمام رو جارو می کرده یکیشون

         رو دیده بود . »

ــ : « بابای من می گه تا وقتی اینجاییم کاری به کارمون ندارن . ولی اونایی که خونشون با

         آدمیزاد یکی می شه پدرشون درمیاد . »

ــ : « آره یکی از دوستای دوستم خودش با چشمای خودش دیده بود . برای دوستم تعریف کرده

        بود که قدش دو برابر قد باباهامونه . به جای سم روی پاهاش ۵ تا برآمدگی گوشتالود

         داره . موهای بدنش هم کمه و پوست بدنش معلومه . فرض کن همه ی بدنت کچل باشه . »

ــ : « أیییییییی ... »

ــ : « آره . می گن شاخ ندارن . به خاطر همین سر هر جر و بحثی که پیش بیاد با چوب و چاقو

         می افتن دنبال همدیگه . انقدر می زنن تا یکی شون بمیره ... »

همان موقع سنگی از پنجره به داخل سرحموم پرتاب شد . بچه ها نفس هاشون رو توی سینه ها حبس کردند . صدایی از بیرون اومد : « بریم تو ... »

و بعد صدای افتادن چوب پشت در اصلی حمام و ناله ی کش دار لولاهای در ....

همه ی بچه ها با جیغ و داد و تو تاریکی در حالی که به هم می خوردند فرار کردند . الا خسرو که دمش لای دریچه ی آب گیر کرده بود و جدا نمی شد . هرچی بیشتر تلاش می کرد انگار بدتر می شد . صدای پاها هر لحظه نزدیک تر می شد . تا پدر خسرو با شتاب دستش رو انداخت دور خسرو و با دست دیگه دمش رو آزاد کرد و بعد فورا توی یکی از حموم نمره ها قایم شدند . پدر خسرو در حالی که او را محکم در آغوش گرفته بود  آروم توی گوشش زمزمه کرد : « بسم الله بگو ... »

این مطلب از این وبلاگ دزدیده شده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

نامه ای به خدا

مطلب زیر از این وبلاگ گرفته شده:

یک روز کارمند پستی که به نامه هایی که آدرس نامعلوم دارند رسیدگی می کرد، متوجه نا مه ای شد که روی پاکت آن با خطی لرزان نوشته شده بود نامه ای به خدا . با خودش فکر کرد بهتر است نامه را باز کرده و بخواند. در نامه این طور نوشته شده بود خدای عزیزم بیوه زنی 83 ساله هستم که زندگی ام با حقوق نا چیز باز نشستگی می گذرد. دیروز یک نفر کیف مرا که صد دلار در آن بود دزدید. این تمام پولی بود که تا پایان ماه باید خرج می کردم. یکشنبه هفته دیگر عید است و من دو نفر از دوستانم را برای شام دعوت کرده ام. اما بدون آن پول چیزی نمی توانم بخرم . ? هیچ کس را هم ندارم تا از او پول قرض بگیرم. تو ای خدای مهربان تنها امید من هستی به من کمک کن. کارمند اداره پست خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و نامه را به سایر همکارانش نشان داد. نتیجه این شد که همه آنها جیب خود را جستجو کردند و هر کدام چند دلاری روی میز گذاشتند. در پایان 96 دلار جمع شد و برای پیرزن فرستادند. همه کارمندان اداره پست از اینکه توانسته بودند کار خوبی انجام دهند خوشحال بودند.

عید به پایان رسیدو چند روزی از این ماجرا گذشت. تا این که نامه دیگری از آن پیرزن به اداره پست رسید که روی آن نوشته شده بود نامه ای به خدا. همه کارمندان جمع شدند تا نامه را باز کرده و بخوانند. مضمون نامه چنین بود خدای عزیزم. چگونه می توانم از کاری که برایم انجام دادی تشکر کنم. با لطف تو توانستم شامی عالی برای دوستانم مهیا کرده و روز خوبی را با هم بگذرانیم. من به آنها گفتم که چه هدیه خوبی برایم فرستادی البته چهار دلار آن کم بود که مطمئنم کارمندان اداره پست آن را برداشته اند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد