گاه نوشت های من

من گاهی می نویسم، برای یاداوری انچه که برایم مهم است، به خودم!!!!

۴۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طنز» ثبت شده است

کاریکلماتور

- اگر دوست داری خود کشی کنی، بدان آخرین باری است که دوست داشتن را تجربه می کنی!

 

- عقاب از کبوتر شدن هراس دارد، چرا که ممکن است شام بچه های خود شود!

 

- گل سرخ باغچه ام عاشق گل پشت پنجره شد، غافل از اینکه مصنوعی است!

 

- ماهی دریا به ماهی داخل آکواریوم حسادت می ورزد، که چرا آکواریوم کوسه ندارد!

 

- آه و لعنت شمع فروشان همیشه پشت سر ادیسون هست!

 

- زبان مادری اش را فراموش کرده بود، به دیکشنری متوسل شد!

 

- کار همیشگی آینه حسودی کردن به شیشه است!

 

- منگنه ناجی وصال خیلی ها شده است!

 

- خروس، ساعت شماته دار را به چشم هوو می نگرد!

 

- عاقبت جوجه ای که از دست پدر و مادرش به گربه پناه می برد، روشن است!

 

- در اثبات گفته اش که انسان صادقی است، دهها دروغ تحویلم داد!

 

- دیدن فجایع انسانی عالم پیرامون، ناراحتش می کرد، تلویزیون را خاموش کرد!

 

این مطالب از این وبلاگ دزدیده شده

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

مرد سالاری

ساعت ۹ صبح با صدای زنگ ساعت از خواب بیدار شدم کنار ساعت یه یادداشت بود :

سلام عزیزم من با آبجی سعیده قرار داشتم . برات صبحونه اماده کردم روی میزه. یادت باشه امشب مهمون داریم میوه اجیل و شیرینی بگیر برای شام هم با رستوران صدف هماهنگ کن احتمالا ۲۰ نفر بشیم

راستی من ناهار خونه آبجی دعوتم ساعت ۴ بیا دنبالم بریم ارایشگاه . خیلی نخوابی ها!!! ساعت ۱۰ با مهندس توی اداره قرار داری

میبینمت

عجب صبحونه ای بود: نون دو سه روز مونده با یه کمی پنیر

بقیه روز استراحت من هم یه جوری می گذره

بای

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

20 توصیه ایمنی جدی جدی برای موتورسواران

این مطلب کاملا جدیه:

قبل از هر چیز هدفتان را از سوار شدن به موتور مشخص کنید

در مورد سلامت خودتان و سپس موتورتان مطمئن شوید (موتور خوب باید چرخ. اگزوز مناسب. فرمان. چراغ خطر. ترمز. راهنما و اینه بغل داشته باشد)

با معنای فلسفی کلاه ایمنی اشنا شوید

در مواقعی که احساس خستگی یا بیماری می کنید جان مادرتان سوار موتور نشوید! چه کاری است؟ حالا یک بار هم با تاکسی رفت و امد کنید

در صورت ضعیف بودن دید چشم کلا بی خیال موتور شوید

 با خودتان همیشه این جمله را تکرار کنید که دیگران هم حق زندگی و حیات دارند.

همیشه قبل از انجام عملیات ژان گولر از اطراف و پشت سر خود مطمئن شوید

باور کنید راه های دیگری هم برای جلب توجه دیگران وجود دارد

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

ای بی خبران...

ای بی خبران عشق بیابان خطرهاست

امروز معنای این واژه را با تمام وجود لمس کردم: "خاک تو سرت با این لباس خریدنت"

من اصلا نمی دونم

من از اون اولش هم نمی دونستم

اخرش هم نفهمیدم که:

چرا هیچی نفهمیدم

خودم هم نفهمیدم چی گفتم چی شنفتم

علی ای حال

***

 شنیدم که:

یک زن برای ازدواج کردن باید

همچون اهو زیبا باشد

همچون اسب نجیب باشد

همچون سگ با وفا باشد

و ...

اما یک پسر برای ازدواج خر باشد کفایت می کند

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

مرثیه

سلام

این یه مطلب   از طرف یه دوسته اما خودم "معرش"۱ کردم

من برای تو می خونم هنوز از این ور دیوار ۲
هر جای گریه که هستی خاطره هاتو به یاد آر


می دونم لک زده قلبت واسه خُل شدن دوباره
داد زدن تو کوچه های این شب پر از ستاره

می خوندیم ترانه و شعر می زدیم به سیم اخر
مثل یک . نه مثل دو تا ۳  می رفتیم تو شیشه با سر۴


حالا اما تک و تنها موندی تو کوچه سرتیر۵
پشت سر پلا شکسته رو برو : ملاقه . کفگیر

قیافه ات تابلو و ضایع : نا امید و بد قواره
هر کی از دور می بینه. داد می زنه : اهای بیچاره!!!

موندی اونجا تک و تنها تو با این بار مصیبت
بار غصه ها رو دوشِت . رد لنگه کفش رو کله ات


یادته وقتی که رفتی گفتمت با اه و شیون
خر نشی. بری بمیری بهتره از زن گرفتن

ادامه دارد۶


پاورقی:

۱- شاید منظورم همون شعر باشه

۲- دیوار بلند تاهل

۳- کلمه دیوونه به خاطر وزن شعر حذف شد

۴- تلمیح به ماجرای اون شبی که با دوچرخه بعد از دو ساعت ولگردی توی شهر اون هم ساعت ۲ نیمه شب خوردیم به درب یه مغازه که شیشه سکوریت  بود و خوشبختانه همه شیشه ها شکست و صدای اژیر بلند شد اما ما جیم شدیم

۵- خدا ذلیلش کنه هر کی این کوچه رو بن بست ساخت. اخه من جدیدا اونجا زندگی!!! می کنم

۶- این شعر ادامه دارد               اگر زنم گذارد!!! ۱  


پاورقی در پاورقی:

۱-  منظور اجازه دادن نیست زنده گذاردن است

برایم دعا کنید


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

آخ بَه

آخ

امروز بدترین روز از روزهای بدم بود

آخ

حالم خیلی بده

آخ

دارم می میرم

آخ

سرم درد می کنه

آخ

دست راستم درد می کنه

آخ

الان با دو تا انگشت دارم می نویسم اون هم از دست چپم چون دست راستم درد می کنه

آخ

یکی به دادم برسه

آخ

من امروز می میرم!!!!!

خدا نکنه

زبونتو گاز بگیر

آخ

زبونمو  گاز گرفتم و اون هم الان درد می کنه

آخ

دیروز از بهترین روزهای روزای خوبم بود

بَه

هیچ جای بدنم درد نمی کرد

بَه

سرم درد نمی کرد

بَه

دست راستم درد نمی کرد

بَه

دیروز نرخ امید به زندگی من ۱۲۰ سال بود!!!!

بَه

***

من امروز

نه ببخشید دیشب

البته زمان دقیقشو نمی دونم ولی

بین دیشب و امروز بود

ازدواج کردم

بای

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

اندر احوالات او؟؟؟

منت خدای را اگر توانی شکرش بجای ار که منت کشی تو را سودی نبخشد که چنان حسابت کشند که دعا کنی کاش از مادر نزاده بودی!!!
اورده اند در احوالات شیخ العرفاء چاکر الضعفاء مخلص النجبا جرج ابن بوش دوپا که روزی به کاخ سفید اندر نشسته بود و در جمع خیل عظیم طلبا حدیث می فرمود که :
؛چنانکه دست به ان چیز که ذکرش جایز نیست الوده گردد قطعش بباید که پاک نگردد الا به قطع؛
از قضا اندم که به قضای حاجت به بیابان شده بود دستش به انچه نباید الوده گشت و مریدان را بفرمود تا ساطوری اورده تا انگشت قطع نماید.
پس چون ساطور فرود امد بر محل خویش اصابت نکرد و شیخ از شدت درد انگشت به دهان گرفت و مکیدن اغاز کرد .
و اینگونه بود که انچه به قطع می بایست تطهیر شود به مکیدن پاک گشت
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

و اما در حکایت سفر به بلاد تهران

با سه روز تاخیر به تهران رفتم و همین اول بدبختی هام شد چون اگه سر وقت می رفتم می تونستم دوباره به مدت یک ماه حمالی در منزل داشته باشم اما منو مجبور کردن که توی تهران حمالی کنم البته با چند نفر دیگه

فرض کنین لیسانس حقوق دارین از یه دانشگاه معتبر دولتی تهرانی و مجبورتون می کنن پروندههای بایگانی یه اداره رو بر اساس تاریخ مرتب کنین.:کاری که هیچ ربطی به تخصصتون نداره

من ۳ روز همین مشکلو داشتم اما اخرش با هزار نیرنگ و فریب تونستیم حمالی در منزل(کار در منزل) بگیریم و الان هم اومدم شهرستان و ...

به خدا جهنم هم جایی واسه تو نداره

حیف اتیش به خدا روی سر تو بباره

رسید اون لحظه ای که یکی دل تو رو بشکنه

 اره درسته اون نفر قلب شکسته منه

فعلا بای

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

خدای حسابداران

قبلا یه مطلب خونده بودم که :

هر کس یه تصوری از خدا داره  و امروز فهمیدم که یه حسابدار خداش چی جوریه:

 به نام خدای حسابگر ، حسابساز، حسابرس و حسابدارِِِ زمین و آسمان و هر آنچه در اوست. هم او که افتتاحیه و اختتامیه همه حسابها و کتابهاست. ترازش همیشه موزون است و موجودیهایش همیشه در فزون. مطالبات مشکوک الوصولی ندارد چه اینکه کسی از قدرت لایزال او نمیتواند بگریزد و استهلاک انباشته محاسبه نمیکند گویا که در حوزه حسابداری او چیزی بی ارزش نمیشود. به کسی مالیات نمیدهد و از کسی به ناحق چیزی نمیگیرد. نه سهامی است و نه تضامنی. هیچ شراکتی با کسی ندارد تک مالکی است و بی رقیب. هیچ تلفیق و ادغام و ترکیبی در حوزه شخصیتش تعریف شدنی نیست. حسابداری تورمی ندارد چه در نظرش ارزشها تغییر ناپذیرند. حسابداریش آنقدر خالص است که دوره مالی در آن تعریف نا شدنی و واحد پولی در آن بی معناست. شخصیتش حوزه محدودی ندارد و ازل و ابد را در بر میگیرد. تداومش یک فرضیه نیست یک فرض و حقیقتی محض است. مدیریتش حسابداری است و حسابداری اش مدیریت که بر مدار عدالت است و به مثقال و ذره هم میرسد و چیزی در آن از قلم نمی افتد. فضل و بخشش اوست که بر مدار اهمیت می چرخد و سرمایه بندگان امیدواری به اوست. و همان است که رهایی بخش آنان از حساب و کتابش خواهد بود، آنجا که مستجاب می گرداند دعای برترین انسانها را در حق همه عالم که
الهی عاملنا به فضلک و لا تعاملنا به عدلک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

باز هم یه عکس

اول سلام

دوم: نمی دونم چرا با وجود اینکه از عکس دل خوشی ندارم چون سرعت لود صفحه رو پایین میاره اما امروز هم می خوام یه عکس بزارم براتون که جالبه!!!

البته نه مثل عکس قبلی

فعلا:

بای

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

یک شعر به لهجه زیبای مشهدی: دختر یا پسر

قیلُ و قال ُ و سَروصدایَه ؛خَنَه ی مَش رِمِضون

                       

                             یِکیَم رُو پوشتِ بُومبَه و دِرَه مِگَه اَذوُن

 

زَن مَشتِی کِه آبِستَن بودَه ؛ وَضعِ حَملِشَه

              

                            رُوزِ ماهُ و سالِشِه؛ مادَر زَنَه کِردَه نِشون

 

هَمَگی دَست بِدُعایَن کِه بِچَش پِسَر بِشَه

 

                            پِسَر و پِسَر تویِ زَنا شُدَه وِردِ زِبون

 

مامایِ پیرَه زَنی ؛ بِچَه رِه دُنیا مِی یَرَه

 

                           جُفتِ پاش بِدَستِشُو مِگیرَه او رِه سَرنِگوُن

ادامه در این وبلاگ

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

هزار دشمنت ار می کنند قصد هلاک

هزار دشمنت ار می کنند قصد هلاک

بکن به پات تو کفش و بزن سریع به چاک

...

من امروز فرار کردم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

فلسفه زندگی

زندگی باید کرد

به چه امید؟ چرا؟

چون چش چسبیده به را !!!!***

عاشق مست ز دیدار پری باید بود

مست صد جلوه ز یک عشوه گری باید بود

ز چه رو این همه احساس زمخت!!!!

و چرا؟

باز هم چون که چش

باز چسبیده به را

"شعر از محمد"


***منظور از (چش چسبیده به را) اتصال حرف چ به را در واژه "چرا" می باشد. یعنی هیچ دلیلی وجود ندارد بجز اینکه ظاهر در این کار است. این شعر اشاره به عقاید مادیون دارد

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

نبرد رستم و سهراب به روایت گرد آفرید!!

این مطلب از وبلاگ بوالفضول الشعرا دزدیده!!! شده است البته چون فضایمان کم و پولمان کمتر بود همه اش را ننوشتم تا اگر  خواستید انرا در اینجا کامل بخوانید 

چنین یــــــــاد دارم کـــــــــه گوشم شنید          مر این داستــــان را ز گــــــــــــــرد آفرید:

 

چــو خورشید  در آسمـــــان   سـر کشید          سیه زاغ – خاک تــــو سرش– پر کشید

                                                                                                                            

تهمتـن ســــــــــوی آینــــــــه شــــــد روان          پس آنگـــــــــه بپوشید ببــــــــــــــر بیان

 

دو دوری بچرخیــــــــــــد و خـــــــود را بدید          "چه خوشگل شدم" گفت و از جـــا پرید

 

 

در آن آینـــــــــــه عکس خـــــــود بوس کرد          خودش را برای خــــــــودش لــــوس کرد

 

سبیــــــــل خودش را بسی شــــــــانه زد          بــــــه زیر بغـــــــل نیز افشـــــانه(۱) زد!

 

نهـــــــــــــاد آن یل نامی و  تــــــــاج بخش         یکی چـــــــــار پایه بــــــــه نزدیک رخش

 

ســـــــوارش شـــــــــــــــــد و بعـد ویراژداد          بـــــــه جولان هــــــــوای درســاژ(۲) داد

 

از آنســـــــــــــو شنـــــو حـــال سهراب یل          کـــــه در خوشگلی بود ضــــــــرب المثل      

 

در آورد سهــــــــــــــراب تی شرت بــــــزم           پس آنگــــــه بپوشید خفتـــــــــــــان رزم

 

بر آن زلـــــــــــــــف عقــــــــــرب بمالید ژل          بزد تیـــــــــر مژگــــــــان خــــــــود را ریمل

 

دو ســاعت جلــــــــــــو آینـــــــــــه ایستاد          به موهــــــــــای زیبـــــــــاش  حالت بداد

 

بگفتا کــــــــه امروز بــــــــا ماست شانس          به میدان سپس رفت بـــــــــا یک آژانس

 

دو خوشگل به نــــــــــــاز و ادا و قمیش           به میدان رسیدند بــــــــــــا ایش و ویش

 

خرامـــــــــــــــان دو یل پیش هم آمدند            و با غمـــزه مشغــــــــول کل کل شدند!

 

چنین گفت سهراب یل : کای خــــــرفت           کنـــــــون مــــــــــرگ آمــد خِرت را گرفت

 

بگـــــــویی اگـــــــــر حـــرف بی تربیت          همینجا  جــــــــرت می دهم از وسط(!)

                

تهمتن بشـــد قرمـــــــــــز و گفت : وا!            چه حرفــــــــــای زشتی! پنــــا بر خــــدا         

 

چرا گــــــرد و خـــاک این وسط می کنی؟           منو جر بدی؟؟... تــــــو غِلط می کنی!!

 

متن کامل در وبلاگ بوالفضول الشعرا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

آیا میدانید؟ (بخون میترکی از خنده)

میدانید چرا ناپلئون همیشه از کمر بند قرمز استفاده میکرده و این که حکمت کمربند ناپلئون چیست ، این سوال برای خیلیها پیش آمده و جواب آن فقط یک جمله است : از کمربند قرمز استفاده میکرده تا از افتادن شلوارش جلوگیری کند
چرا روی آدرس اینترنت به جای یک دبیلیو، سه تا دبیلیو می‌گذارند؟ چون کار از محکم‌کاری عیب نمی‌کنه
آخرین دندانی که در دهان دیده می‌شود چه نام دارد؟ دندان مصنوعی
چطور می‌شود چهارنفر زیر یک چتر به‌ایستند و خیس نشوند؟ وقتی هوا آفتابی باشد این کار را انجام دهند
اگر سر پرگار گیج برود چه می‌کشد؟ بیضی
چرا لک‌لک موقع خواب یک پایش را بالا می‌گیرد؟ چون اگر هر دو را بگیرد، می‌افتد
چرا دود از دودکش بالا می‌رود؟ چون ظاهرا چاره دیگری ندارد
شباهت نون سوخته با آدم غرق شده چیه ؟هر دو تاشونو دیر کشیدن بیرون
فرق باطری با مرد چیست؟ باطری اقلا یک قطب مثبت داره ولی مرد هیچ چیز مثبتی نداره
اختراعی که برای جبران اشتباهات بشر درست شده چیست؟ طلاق
چه طوری زیر دریایی بعضیها رو غرق می‌کنن؟ یه غواص میره در می‌زنه
ناف یعنی چه؟ ناف نمره صفری است که طبیعت به شکم بی‌هنر داده است
خط وسط قرص برای چیه؟ برای اینکه اگه با آب نرفت پایین با پیچ‌گوشتی بره
اگه یه نقطه آبی روی دیوار دیدید که حرکت می‌کند چیست؟ مورچه‌ای است که شلوارلی پوشیده
بعضیها را چگونه برای همیشه می‌شود سر کار گذاشت؟ در دو روی یک کاغذ می‌نویسم: «لطفاً بچرخانید
چرا بعضیها همیشه 18تایی به سینما می‌روند؟ برای اینکه برای زیر 18 ممنوع بود
چرا بعضیها با دو دستشان دست می‌دهند؟ چون فرق دست راست و چپشونو بلد نیستند
چرا فیل از «سوراخ سوزن» رد نمی‌شه؟ برای اینکه ته دمش «گره» داره
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد