گاه نوشت های من

من گاهی می نویسم، برای یاداوری انچه که برایم مهم است، به خودم!!!!

۱۵ مطلب در فروردين ۱۳۸۶ ثبت شده است

کمی!!! با تاخیر

پلاس کهنه اندیشه را دور باید انداخت

زمان بر مغز و پوست کهنگی می تازد امروز

چه کم داریم من و تو ازدرخت و سنگ بی مغز زمین ای دوست

بنگر! بنگر!

زمین هم پوست می اندازد امروز

پلاس کهنه اندیشه را دور باید انداخت امروز

زمستان هر چه بود تاریک و طولانی

دل ما هر چه شد سرد و زمستانی

زمین اما به دور از کینه بهمن

نشسته با گل و خورشید مهمانی

زمین اما به دور از کینه بهمن

نشسته با گل و خورشید به مهمانی

به شاد باش شمیم بارش نم نم

به فال نیک دیدار گل مریم

بیا تا یک نفس شکرانه امروز

به داغ دل فراموشی دهیم با هم

بزن ای طبل باران

برقص ای بید مجنون

رسیده پچ پچ باد

به گوش خاک محزون

بیارید سفره عید

بچینیم قاصدک ها

هزاران سین تازه

به جای سوز و سرما

تماشا کن در ایینه نوروز

نمی بینی غبار قصه دیروز

مبادا بر چلیپای شب سرما

مسیحایی چنین بخشنده و دلسوز

بزن ای طبل باران

برقص ای بید مجنون

رسیده پچ پچ باد

به گوش خاک محزون

بیارید سفره عید

بچینیم قاصدک ها

هزاران سین تازه

به جای سوز و سرما

سلام سایه سالار سرو ناز

سرود سار و سحر سور عشق ورزی

سپیده سیل سوسن در سحر گاهان

سمن بو ساعت سرشار سرسبزی

بزن ای طبل باران

برقص ای بید مجنون

رسیده پچ پچ باد

به گوش خاک محزون

بیارید سفره عید

بچینیم قاصدک ها

هزاران سین تازه

به جای سوز و سرما

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

خدای حسابداران

قبلا یه مطلب خونده بودم که :

هر کس یه تصوری از خدا داره  و امروز فهمیدم که یه حسابدار خداش چی جوریه:

 به نام خدای حسابگر ، حسابساز، حسابرس و حسابدارِِِ زمین و آسمان و هر آنچه در اوست. هم او که افتتاحیه و اختتامیه همه حسابها و کتابهاست. ترازش همیشه موزون است و موجودیهایش همیشه در فزون. مطالبات مشکوک الوصولی ندارد چه اینکه کسی از قدرت لایزال او نمیتواند بگریزد و استهلاک انباشته محاسبه نمیکند گویا که در حوزه حسابداری او چیزی بی ارزش نمیشود. به کسی مالیات نمیدهد و از کسی به ناحق چیزی نمیگیرد. نه سهامی است و نه تضامنی. هیچ شراکتی با کسی ندارد تک مالکی است و بی رقیب. هیچ تلفیق و ادغام و ترکیبی در حوزه شخصیتش تعریف شدنی نیست. حسابداری تورمی ندارد چه در نظرش ارزشها تغییر ناپذیرند. حسابداریش آنقدر خالص است که دوره مالی در آن تعریف نا شدنی و واحد پولی در آن بی معناست. شخصیتش حوزه محدودی ندارد و ازل و ابد را در بر میگیرد. تداومش یک فرضیه نیست یک فرض و حقیقتی محض است. مدیریتش حسابداری است و حسابداری اش مدیریت که بر مدار عدالت است و به مثقال و ذره هم میرسد و چیزی در آن از قلم نمی افتد. فضل و بخشش اوست که بر مدار اهمیت می چرخد و سرمایه بندگان امیدواری به اوست. و همان است که رهایی بخش آنان از حساب و کتابش خواهد بود، آنجا که مستجاب می گرداند دعای برترین انسانها را در حق همه عالم که
الهی عاملنا به فضلک و لا تعاملنا به عدلک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

باز هم یه عکس

اول سلام

دوم: نمی دونم چرا با وجود اینکه از عکس دل خوشی ندارم چون سرعت لود صفحه رو پایین میاره اما امروز هم می خوام یه عکس بزارم براتون که جالبه!!!

البته نه مثل عکس قبلی

فعلا:

بای

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

یه سوتی+...=ضایع شدن حسابی

چند روزیه که توی کافی نت کار می کنم البته کار نه بلکه وقت گذرانی اما امروز یه ماجرایی اتفاق افتاد که حسابی ضایعم کرد

چون جمعه بود دیرتر اومدم کافی نت و تا درو باز کردم یه خانم متشخص!!! اومد تو و گفت: سیستم دارید؟

گفتم :یه لحظه تشریف داشته باشید تا روشن کنم و سریع خودمو رسوندم پشت یکی از سیستم ها و دکمه پاور و زدم و گفتم: الان روشن می شه .

اما انتظار فایده ای نداشت و سیستم روشن نشد و اون خانم متشخص هم که پشت سیستم بود دادش در اومد که : ببخشید٬ مطمئنید که برق وصله!!!

و من تازه دوزاریم جا افتاد که اول باید برق کافی نت رو وصل می کردم ولی خودمو نباختم و گفتم : اِ ... مثل اینکه فیوز پریده و برقو وصل کردم و سیستم رو براش روشن کردم

اما این سوتی  یه قسمت جالب داشت و اون هم این بود که من هنوز سیستم سرور رو روشن نکرده بودم و تا سرور روشن نمی شد اینترنت سیستم ها برقرار نمی شد

به هر حال حسابی ضایع شدم

راستی یه سوتی دیگه:

سلام!!!

و یه عکس که به حال و روز این روزای من خیلی می خوره چون حسابی سرما خوردم:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

زان یار دلنوازم

زان یار دلنوازم شکریست با شکایت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

یک شعر به لهجه زیبای مشهدی: دختر یا پسر

قیلُ و قال ُ و سَروصدایَه ؛خَنَه ی مَش رِمِضون

                       

                             یِکیَم رُو پوشتِ بُومبَه و دِرَه مِگَه اَذوُن

 

زَن مَشتِی کِه آبِستَن بودَه ؛ وَضعِ حَملِشَه

              

                            رُوزِ ماهُ و سالِشِه؛ مادَر زَنَه کِردَه نِشون

 

هَمَگی دَست بِدُعایَن کِه بِچَش پِسَر بِشَه

 

                            پِسَر و پِسَر تویِ زَنا شُدَه وِردِ زِبون

 

مامایِ پیرَه زَنی ؛ بِچَه رِه دُنیا مِی یَرَه

 

                           جُفتِ پاش بِدَستِشُو مِگیرَه او رِه سَرنِگوُن

ادامه در این وبلاگ

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

جملاتی از دکتر شریعتی

·       مرا کسی نساخت . خدا ساخت ,نه آن چنان که کسی میخواست ,که من کسی نداشتم . کسم خدا بود کس بی کسان ,او بود که مرا ساخت  آن چنان که خودش می خواست, نه از من پرسید نه از آن من دیگرم ,من یک گل بی صاحب بودم ,مرا از روح خود در آن دمید, و بر روی خاک و در زیر آفتاب ,تنها رهایم کرد. مرا به خودم واگذاشت.....

·       امروز هر کس بخواهد به راستی از علی پیروی کند تنها می ماند، هم دشمنان دین با او می جنگند, و هم متعصبان و مقدس مابان دین، و به نام حمایت از دین شمشیر به رویش می کشند،چنانچه کردند و دیدید و در تاریخ می خوانید

·       خدایا! در برابر ان چه انسان ماندن را به تباهی می کشد،مرا با " نداشتن  و نخواستن رویین تن کن !همه بد بختی های انسان بابت همین دو چیز است:چون ،  داشتن  انسان را محافظه کار و ترسو می کند !و  خواستن  ، ادم را بزدل و چاپلوس

·       سیاست در برابرصداقت دیگران خیانت وصداقت در برابر سیاست دیگران حماقت

·       مردم ناموس خدایند ،خانواده خدایند و هیچ کس غیرتمند تر از خدا نسبت به خانواده اش نیست

·       اگر نمیتوانی بالا روی ,سبب باش تا از افتادنت فکری بالا رود

·       انسان به میزانی که برخوردارتر است انسان نیست بلکه به میزانی که خود را نیازمند تر احساس می کند نسان است

·       مرا کسی نساخت . خدا ساخت نه آن چنان که کسی میخواست که من کسی نداشتم . کسم خدا بود کس بی کسان او بود که مرا ساخت  آن چنان که خودش می خواست. نه از من پرسید نه از آن من دیگر من یک گل بی صاحب بودم , مرا از روح خود در آن دمید و بر روی خاک و در زیر آفتاب تنها رهایم کرد. مرا به خودم واگذاشت.....

·       بالاخره،انسانی که در عشق میگدازد و با خدا بیعت کرده است،و در توحید حصار گرفته و جان جامه تقوی به تن دارد و به عرفان میبیند و به حکمت میفهمد  و به دعامیخواهد  و از عبادت به جوهر ربوبیت میرسد و در عشق میگدازد و در امر و نهی و هجرت و جهاد خود، انسان و جهان را دگر گونه میسازد

·       بگذار تا شیطنت عشق ,چشمان  تو را بر عریانهای خویش بگشاید. هر چند حاصلی جز رنج وپریشانی نداشته باشد,اما کوری را هر گز به خاطر ارامشش تحمل مکن !....

·       اکنون تو با مرگ رفته ای و من،اینجا،تنها به این امید دم میزنم که با هر نفس،گامی به تو نزدیکتر میشوم ....این زندگی من است

·       علی از خدا هم تنها تر بود ,خدا برای تنهایی خود انسان را آفرید .محمد کسی چون ابوذر داشت.ولی علی از خدا هم تنهاتر بود...

·       من کسی را می ستایم که اندیشیدن را به من آموخت، نه اندیشه ها را

·       دنیا را بد ساخته اند... کسی را که دوست داری، تورادوست نمی دارد. کسی که تورا دوست دارد، تو دوستش نمی داری اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد به رسم و آئین هرگز به هم نمی رسند و این رنج است. زندگی یعنی این.

·       ارزش هر دل به اندازه تمام حرف هایی است که برای نگفتن دارد.

·       عشق در اوج اخلاصش به ایثار رسیده و در اوج ایثار به قساوت...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

یه کار تازه

سلام

امروز تصمیم گرفتم یه بخش تازه توی وبلاگم بزارم که هر روز یه جمله جالب رو نمایش بده اما:

چی بنویسم؟

اگه کسی مطالب کوتاه و جالب داره توی نظرات این مطلب یا مطالب بعدی بنویسه تا به اسم خودش و با لینک وبلاگش توی کادر سمت راست و بالای وبلاگ نوشته بشه.اینجوری هم شما به من سر می زنین هم لینکتون توی وبلاگم قرار می گیره

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

یه کارت پستال ... برای عید

امروز توی یه وبلاگ یه کارت دیدم برای عید که خیلی جالب بود شما هم ببینین!!!!

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

مرا به خاطر بسپار

مرا به خاطر بسپار

لحظه به لحظه خط به خط

درستی مرا ببین

در این زمانه غلط

 عکس از وبلاگ عشق الکی

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

سکوت

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

چشم من

چشم من بیا منو یاری بکن                 باز داره خوابم میاد کاری بکن...

سلام

امروز اصلا حال وبگردی ندارم اخه دیشب تا ساعت ۴ بیدار بودم چون داشتم رمان میخوندم و می خندیدم

بهتون پیشنهاد می کنم شما هم بخونینش

راستی دقت کردید که همه چیزهای خوب خانم هستند: خورشید خانم، پروانه خانم، مهتاب خانم! اما همه چیزهای بد آقا هستند: آقا دزده، آقا گرگه، آقا غوله!

یاسمن نوشته اقای مودب پور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

بهترین کتابی که هدیه گرفتم

بار دیگر، شهری

 که دوست می‏داشتم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

مست از جام تهی

سلام

بعضی وقتا همه کارا برعکسه

مثلا:

من تا وقتی تهران بودم با وجود قیمت بالای اینترنت کلی ژول(۱) صرف می کردم تا یه گشت و گذاری داشته باشم اما حالا که شهرستان تشریف دارم!! و کافی نت هم مال خودمونه!!! و البته مجانی اصلا حال ولگردی ببخشید وبگردی ندارم

شده حکایت همون شعر معروف:

باده از جام تو نوشیده سحر

کاین چنین مست به باغ امده است

مست ازجام تهی بی سرو پای

روز لکن به چراغ امده است(۲)


پاورقی

۱-وقتی این مطلبو نوشتم به جای پول نوشتم ژول (البته اشتباهی ) و وقتی اونو خوندم و دیدم اشتباهه پاکش نکردم و این پاورقی رونوشتم تا اگه نمی دونین بدونین که ژول واحد اندازه گیری انرژیه و خیلی هم بی ربط نیست

۲- اگر این شعر را تا کنون نشنیده بودید دلیل بر معروف نبودن ان نیست چون شاعرش(۱) ادعا کرده معروف است و من هم حمل بر صحت کردم!!!

پاورقی در پاورقی

۱-  شاعرش خودمم چرا فحش می دی  ؟؟؟!!!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

می رسد اینک بهار

بوی باران بوی سبزه بوی خاک

شاخه های شسته باران خورده پاک

اسمان ابی و ابر سفید

برگ های سبز بید

عطر نرگس رقص باد

نغمه شوق پرستو های شاد

خلوت گرم کبوتر های مست

نرم نرمک می رسد اینک بهار

خوش به حال روزگار

خوش به حال چشمه ها و دشت ها

خوش به حال دانه ها و سبزه ها

خوش به حال غنچه های نیمه باز

 خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز

خوش به حال جام لبریز از شراب

خوش به حال افتاب

نرم نرمک می رسد اینک بهار

خوش به حال روزگار

ای دل من گر چه در این روزگار

جامه رنگین نمی پوشی به کام

باده رنگین نمی نوشی به جام

نقل و سبزه در میان سفره نیست

جامت از ان می که می باید تهی ست

ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم

ای دریغ از من اگر مستم نسازد افتاب

ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار

نرم نرمک می رسد اینک بهار

خوش به حال روزگار

گر نکوبی شیشه غم را به سنگ

هفت رنگش می شود هفتاد رنگ

ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم

ای دریغ از من اگر مستم نسازد افتاب

ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار

نرم نرمک می رسد اینک بهار

خوش به حال روزگار

عید تان مبارک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد