گاه نوشت های من

من گاهی می نویسم، برای یاداوری انچه که برایم مهم است، به خودم!!!!

۲ مطلب با موضوع «شعر فارسی» ثبت شده است

کربلای غزه

شمریم، اگر روز ستم خاموشیم
خون است، اگر آب خنک می‌نوشیم
آن‌سوی جهان کرب‌وبلایی برپاست
ما هم دل‌مان خوش است مشکی‌پوشیم

 

برخیز، که در عشق خطر باید کرد
در راه خدا سینه سپر باید کرد
از غزه صدای العطش می‌آید
یاران حسین را خبر باید کرد

کودک غزه


اینجا، آنجا، تمام دنیا غزه‌ست
انگار هوای کربلا با غزه ست
یاران عزادار! توجه بکنید
امسال محل هیئت ما غزه‌ست

 

تا سنگر غزه خالی از غیرت ماست
در هیئت ما سینه‌زنی باد هواست
گیسوی زنانِ غزه خون‌آلود است
یاران علی را چه شده؟ مرد کجاست

میلاد عرفان‌پور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

می رسد از ره محرم، رخت غم بر تن کنید...

قلم به دست شدم تا ز دست ها بنویسم

غریب وار پیامی به آَشنا بنویسم

نرفته یک غمم از دل غمی دگر رسد از ره

به خانه ی دل تنگ و برو بیا بنویسم

 غریبی من و دل را کسی چه داند و بهتر

که مویه های غریبانه با رضا بنویسم

پی رضای رضا بودم و به خویش بگفتم

روم به طوس، در آنجا ز کربلا بنویسم

به یاد کودکی و درس و مشق و مدرسه افتم

به تخته مشق ز بابا و طفل و آ بنویسم

چه کودکانه و خوش باورانه بود و فسانه

نه آبی آمد و نی باد پس چرا بنویسم؟

به یاد قامت سقا و دست و همت سقا

رسا اگر چه نگویم ولی رسا بنویسم

گهی ز پشت حسین و گهی ز فرق ابوالفضل

یکی یکی بشنیدم دو تا دو تا بنویسم

به فرش خاک بیابان به عرش نیزه ی دونان

تنی جدا بسرایم سری جدا بنویسم

چه بر سر تنش آمد ز من مپرس که باید

ز توتیا شده در چشم بوریا بنویسم

بنی اسد بگذارید روی قبر شهیدان

غزل نه، قطعه از آن قطعه قطعه ها بنویسم

ز نوک نیزه و کنج تنور و دیر و نصارا

تمام، سیر و سفر بود از کجا بنویسم

چه می گذشت به بزم یزید با دل زینب

شراب را بگذارم کباب را بنویسم

لبی به طعنه و طغیان لبی لبالب قرآن

دگر مپرس، سزا نیست ناسزا بنویسم

***استاد حاج علی انسانی***

منبع: http://emam8.com

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد