گاه نوشت های من

من گاهی می نویسم، برای یاداوری انچه که برایم مهم است، به خودم!!!!

۳۲ مطلب در آبان ۱۳۹۱ ثبت شده است

می رسد از ره محرم، رخت غم بر تن کنید...

قلم به دست شدم تا ز دست ها بنویسم

غریب وار پیامی به آَشنا بنویسم

نرفته یک غمم از دل غمی دگر رسد از ره

به خانه ی دل تنگ و برو بیا بنویسم

 غریبی من و دل را کسی چه داند و بهتر

که مویه های غریبانه با رضا بنویسم

پی رضای رضا بودم و به خویش بگفتم

روم به طوس، در آنجا ز کربلا بنویسم

به یاد کودکی و درس و مشق و مدرسه افتم

به تخته مشق ز بابا و طفل و آ بنویسم

چه کودکانه و خوش باورانه بود و فسانه

نه آبی آمد و نی باد پس چرا بنویسم؟

به یاد قامت سقا و دست و همت سقا

رسا اگر چه نگویم ولی رسا بنویسم

گهی ز پشت حسین و گهی ز فرق ابوالفضل

یکی یکی بشنیدم دو تا دو تا بنویسم

به فرش خاک بیابان به عرش نیزه ی دونان

تنی جدا بسرایم سری جدا بنویسم

چه بر سر تنش آمد ز من مپرس که باید

ز توتیا شده در چشم بوریا بنویسم

بنی اسد بگذارید روی قبر شهیدان

غزل نه، قطعه از آن قطعه قطعه ها بنویسم

ز نوک نیزه و کنج تنور و دیر و نصارا

تمام، سیر و سفر بود از کجا بنویسم

چه می گذشت به بزم یزید با دل زینب

شراب را بگذارم کباب را بنویسم

لبی به طعنه و طغیان لبی لبالب قرآن

دگر مپرس، سزا نیست ناسزا بنویسم

***استاد حاج علی انسانی***

منبع: http://emam8.com

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

حدیث روز: 22 آبان

دانلود در اندازه واقعی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

بالاخره مو اومدم دیداش

سلام مجدد

اقا مو خیلی عجولم، همچی بقول مشدیا دسپاچه یم!!!!

از ای وبلاگ جدید خوشم امه به همی زودی بساط اسباب کشی ره را انداختم و امدم اینجه.

(نخواستیم بابا، لهجه مشهدی هم سخته ها!!!)

مطالبی که توی این وبلاگ می بینین، همه از وبلاگ قبلی منه، این وبلاگ هم اگرچه مهاجرت کردم و تمام مطالب وبلاگ قبلی رو اوردم، شاید خوشم نیاد و حذفش کنم، همون کاری که با وبلاگ های متعددم توی پرشین بلاگ و ... کردم.

***

فعلا عرضی نیست فقط:

التماس دعای فرج

الهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

شاید هجرت

بسم الله الرحمن الرحیم


از اذر 1385 که نوشتن وبلاگ رو در بلاگفا شروع کردم، تا الان چندین بار وسوسه شده بودم که از یک سرور دیگه برای وبلاگ نویسی استفاده کنم، حتی  چند روزی هم مهمان پرشین بلاگ و بلاگ اسکای و ... بودم اما دوامی نداشت.

بیان بلاگ، سرویس جدیدیه که به تازگی باهاش اشنا شدم و این اولین پستم توی این سایته و اگه بتونه منو از فضای یکنواخت بلاگفا بیرون بیاره، کم کم به اینجا مهاجرت می کنم ان شاء الله.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد

حدیث روز: 21 آبان

اندازه واقعی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

حدیث روز: 20 آبان

لینک دانلود در اندازه واقعی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

پیرمرد

پیرمرد : صدای زنگ را که شنید به سمت آیفون رفت و گوشی را برداشت؛ « بله؟» صدای ناراحت مرد جوانی را شنید که :
«آقا جلوی بچه تون رو بگیرید!
یه تفنگ آب پاش دستش گرفته ، از توی بالکن داره به مردم آب میپاشه!»
نگاهی به بالکن انداخت و جواب داد:
«شرمنده ام آقا! ببخشید! چشم! همین الان...»
... ... ... ... ... و در حالی که گوشی در دستش بود، با صدای بلند گفت:
«بچه! تو داری اونجا چه غلطی میکنی؟! بیا تو ببینم!»
گوشی را گذاشت. همانجا نشست،
خنده اش را که حبس کرده بود، رها کرد و یک دل سیر خندید.
بعد چهار دست و پا به سمت صندلی راحتی اش رفت،
تفنگ آبپاش را برداشت و دوباره رفت توی بالکن !!!!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

حدیث روز: 19 آبان

سلام

این هم حدیث امروز

برای دیدن تصویر در اندازه واقعی ، اینجا کلیک کنید.


مطلبی در مورد تفاوت محب اهل بیت با شیعه اهل بیت بودن در ادامه مطلب:

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

حدیث روز: 18 آبان

سلام

این هم حدیث امروز:


برای مشاهده تصویر در اندازه واقعی، اینجا کلیک کنید

توضیحی در مورد این حدیث در ادامه مطلب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

حدیث روز و تصویر زمینه دسکتاپ

سلام

امیدوارم اوقات خوبی رو سپری کنید.

چند روز قبل با نرم افزاری اشنا شدم که مجموعه ای از تصاویر زمینه را برای دسکتاپ اماده کرده بود که بطور خودکار عوض می شدند و روی هر تصویر، یک حدیث زیبا نیز نوشته شده بود، تصمیم گرفتم هر روز یکی از این تصاویر رو بزارم توی وبلاگم.

البته چون حجم تصاویر اصلی زیاده، تصویر کوچک اون رو  توی مطلب اصلی می زارم و لینک دانلود اندازه واقعی تصویر رو زیرش قرار می دم که اگه دوستان خواستن، استفاده کنن.

در ضمن این تصاویر به همت موسسه ای در قم تهیه شده و در همون نرم افزار هم خواسته شده که در انتشار این تصاویر تلاش بشه بنابراین از لحاظ ذکر منبع و ... هم نگران نباشین.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

یکی مرد و یکی دیگه هم گم شد

سلام

ماهی هامون دارن کم می شن!!!

یکی چند شب پیش مرد، یکی هم امروز صبح که از خواب بیدار شدیم دیدم غیب شده!!!! نیست، گشتیم نبود، نگرد نیست، معلوم نیست بقیه ماهی ها خوردنش یا دزدا دزدیدنش!!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

ماهی

سلام

چند شب پیش رفتیم یه اکواریوم کوچیک سفارش دادیم، دیشب اماده شده بود، گرفتیم اوردیم خونه آب بندی کردیم و امشب رفتیم 8 تا ماهی خریدیم (سه تا متوسط و پنج تا ماهی ریز)

الان دارن توی اکواریوم می چرخن و ما هم هر وقت از کنارشون رد میشیم چند لحظه ای نگاشون می کنیم. احساس خوبی دارم، موجودات زنده خونمون که چهار تا بود، (من و خانم با یه کاکتوس و یه گل بزرگ که اسمشو نمی دونم) الان شدیم 12 تا!!!! (البته سوسک هم داریم ولی اصلا ازشون خوشم نمیاد!!!!!)

***

تذکره:

یه لجن خوار هم گرفتیم که من یادم رفت، با این حساب میشیم 13 تا


۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

ولادت امام علی النقی الهادی علیه السلام

سلام

ولادت امام علی النقی الهادی علیه السلام بر شما تبریک و تهنیت یاد

تصویر


سلطان کرامت ! به فدای کرمت            یا حضرت هادی (ع) ! سر ما و قدمت.
از حق طلبیدم که به کوری عدو ،            آباد شود به دست مهدی (عج) ، حرمت.



تصویر 

اللهم ارزقنا زیارته و شفاعته

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

ما ....

دنیا چون زن ناشزه با ما سر لج بود
هر چوب حراجی که به ما خورد حرج بود
جایی که دویدیم پی سعی صفاشهر
آن کعبه که ما تلبیه گفتیم کرج بود
چشمم به غزالان حریم حرم افتاد
رفتم که کمانی بکشم موسم حج بود
اسلام نه این است و نه آن حج حسینی است
اسلام شما بازی حجاج و حجج بود
بیدارم و خوابیده دو پای دلم امروز
دست دلم افسوس همین دست فلج بود
تکبیرت الاحرام که گفتم نظرم سوخت
هر گوشه محراب پر از قبله کج بود
خواندیم نمازی همه با نخوت و نفرین
یک عمر دعایی که نکردیم فرج بود

***

جمعه 30 بهمن1388 ساعت:  17:39 دوست ناشناسی به نام مهدی این شعر رو توی قسمت نظرات وبلاگم گذاشته بود...

****

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد

محرم می اید و ....

سلام

بعضی وقت ها بعضی نوشته ها رو که می بینم، فقط به یک نتیجه میرسم:

***

حسین...حسین...حسین! بیست و چهار ساعت شبانه روز، گریه. هفت روز و هفت شب هفته، روضه. سی روز ماه، هیئت. دوازده ماه سال، محرم! اما چه حاصلی دارد این مجالس روضه و آن حال گریه ها و آن محفل سینه زنی و این سیاه‌پوشی ها؟ وقتی برای حقانیت حسین گریه می کنید و از رسوایی خویش غافلید. عزاداری بی معرفت چه فایده ای برای عزاداران دارد، وقتی شما برای عاشورای سال شصت و یک هجری عزاداری می کنید و مسلم زمانه در عاشورای هشتاد و هشت شمسی، در گودی قتلگاه «ولی عصر» و «هفت تیر» ندای هل من ناصر سر می دهد و شما دنبال ثواب گریه ها هستید و مثل همیشه از قافله جا ماندید؟ نکند یادتان رفته که زهیر و حُر و وهب، بچه هیئتی های محله حسین نبودند، اما آنقدر مرد بودند که خودشان را به کاروان آن ابرمرد رساندند. اما چه بسیار بودند از بچه هیئتی های مدینه و همسایه های حسین که از کاروان جا ماندند و برچسب نامرد بر پیشانی شان تا ابد خاهد ماند.

....


من از حسین دروغینی که محصور کربلاست، به «ثارالله» پناه می برم و از کربلای دروغینی که محصور عراق است، به «کل ارض کربلا»ی حسین، پناه می برم. از مجلس روضه حسینی که یزید شاد کن است به «دروازه ساعات» پناه می برم و از تکیه ای که به کاخ یزید طعنه می زند، به خرابه شام پناه می برم. از مداح بی سروپایی که خاندن برای حسین را از رقاصه ها و مطربان دربار یزید فرا گرفته است، به ناله جانسوز زینب پناه می برم. من آن حسینی که شما برایش سینه می زنید را نمی شناسم. حسین من، حسین دیگری ست. حسین من همانی ست که زخم می خورد و پند می دهد. شما اما پند می شنوید و زخم می زنید. مولای من همان آقایی ست که دشنام می شنود و با قولی کریمانه سلام می دهد. شما اما سلام می شنوید و دشنام می دهید. ارباب من همان مظلوم بلا ناصری ست که شمشیر می خورد و به جهل زخم‌زنده می خندد. شما اما لبخند می بینید و شمشیر می کشید.

....

****

فهمیدین منظورم چیه؟

متن کامل این مطلب رو می تونین توی این ادرس بخونین: وبسایت شخصی سید محمد رضی زاده

****

و متن دیگری تحت عنوان حسین (ع) هنوز مظلوم است چون...

در وبلاگ دیگری....

****

حسینی باشید

یا حق

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد